محرز شدن


مترادف محرز شدن: مسلم شدن، قطعی شدن، متقن شدن، به ثبوت رسیدن، ثابت شدن

لغت نامه دهخدا

محرز شدن. [ م ُ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مسلم شدن. متیقن و قطعی شدن :این مسأله محرز شد که...، یعنی مسلم و متیقن شد.

فرهنگ فارسی

مسلم شدن

پیشنهاد کاربران

( کاشف به عمل آمدن ) معنی اصطلاح - > کاشف به عمل آمدن
[ در اثر تحقیق یا به تصادف ] معلوم شدن
مثال:
- کاشف به عمل آمد که شاعری است صاحب نام و از اهل دل است.
( محمدعلی جمال زاده - صحرای محشر )
...
[مشاهده متن کامل]

در اثر تحقیق آن کارآگاه سمج کاشف به عمل آمد که مردجوان آراسته ای که در محافل ثروتمندان رفت وآمد می کرد، یک کلاه بردار حرفه ای و سابقه دار است.

مسجل شدن
مسلم شده باشه
خسته نباشید.
روشن شدن . . به مانند ( اگر روشن شود فلان کار را کردی؟ ) به همین راحتی و به همین زیبایی. . . . یا روشن گردد.

بپرس