محراک

لغت نامه دهخدا

محراک. [ م ِ ] ( ع اِ ) چوب آتش کاو. ( منتهی الارب ). محراث. محرث. ( منتهی الارب ). چوبی که بدان آتش بهم زنند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || دویت شوره. دوات شور. آب دوات کن. دویت آشور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ( ص ) بسیار حرکت دهنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || یکی از نامهای اسرافیل. ( آنندراج ) ( غیاث ) :
بشنو اکنون ماجرای خاک را
که چه میگوید فسون محراک را.
مولوی.
|| بسیار افسوس کننده. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

چوب آتش کاو

فرهنگ عمید

ابزار هم زدن مرکّب دوات.

پیشنهاد کاربران

بپرس