محتقن گردیدن گشتن

فرهنگ فارسی

( محتقن گردیدن گشتن ) ( مصدر ) محتقن شدن : اگر شاخ بادام بوستانی ببرند و موضع برید. او را بروغن بیالایند آن سالها بادامهای شاخ تلخ آید از بهر آنکه روغن منافس آنرا ببندد تا حرارت و بخارات اندر آن شاخ محتقن گردد و ثمر آنرا تلخ گرداند.

پیشنهاد کاربران

بپرس