محتاط

/mohtAt/

مترادف محتاط: احتیاطکار، بااحتیاط، حازم، دوراندیش، عاقبت اندیش، باحزم، مال اندیش، متحذر، محترز

متضاد محتاط: بی پروا

برابر پارسی: دوراندیش، دورنگر، ژرف نگر، هشیار، هوشمند، پرواگر

معنی انگلیسی:
careful, cautious, conservative, discreet, prudent, reserved, watchful, chary, gingerly, provident, provisional, prudential, safe, self-contained, shy, wary

لغت نامه دهخدا

محتاط. [ م ُ ] ( ع ص ) محاصره کرده. ( آنندراج ). محصور و حصار کرده شده و احاطه شده. ( ناظم الاطباء ). || حازم و هوشیار درکار. ( از منتهی الارب ). باحزم و هوشیار در کار و بااحتیاط. ( ناظم الاطباء ). احتیاطکار. استوارگیر. ملاحظه کار. پخته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دشوارکار. ( زمخشری ). پروادارنده. آنکه در امور با احتیاط رفتار کند.

فرهنگ فارسی

کسی که باحزم واحتیاط به امری اقدام کند
( اسم ) آنکه در امور با احتیاط رفتار کند احتیاط کار پروا دارنده .
محاصره کرده

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . ] (اِفا. ) با احتیاط ، احتیاط - کننده .

فرهنگ عمید

کسی که با حزم و احتیاط به امری اقدام کند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محتاط به شخص عمل کننده به احتیاط به قصد یقین به امتثال تکلیف اطلاق می شود.
محتاط، کسی است که از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل می نماید که یقین می کند تکلیف واقعی خود را انجام داه است، خواه مقلد باشد یا مجتهد ؛ برای مثال؛ در جایی که عده ای کاری را حرام می دانند و عده ای دیگر آن را حرام نمی دانند، وی از آن عمل اجتناب می کند، و یا در جایی که عده ای عملی را واجب می دانند و عده ای دیگر آن را واجب نمی دانند، وی آن عمل را انجام می دهد.

دانشنامه عمومی

محتاط (فیلم). محتاط ( انگلیسی: Discreet ) یک فیلم به کارگردانی تراویس متیوس است که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد.
عکس محتاط (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

careful (صفت)
بیمناک، دقیق، ساعی، مواظب، متوجه، محتاط، بادقت، با احتیاط

alert (صفت)
زیرک، مواظب، متوجه، هوشیار، گوش بزنگ، محتاط

cautious (صفت)
مواظب، هوشیار، محتاط، با احتیاط

wary (صفت)
محتاط، با احتیاط، با ملاحظه، هشیار، بسیار محتاط

prudent (صفت)
محتاط، از روی احتیاط، با احتیاط، معقول

discreet (صفت)
محتاط، فروتن، با احتیاط، با خرد، دارای تمیز و بصیرت

cagey (صفت)
محتاط، کمرو، حیله گر

circumspect (صفت)
محتاط، با احتیاط، ملاحظه کار، مال اندیش، با تدبیر

chary (صفت)
محتاط، کمرو، با احتیاط و دقیق

forehanded (صفت)
محتاط، بموقع، دوراندیش، چیز دار

gingerly (صفت)
محتاط

prudential (صفت)
محتاط، از روی احتیاط

فارسی به عربی

بحذر , حذر , شکاک , محجوز , مراعی لشعور الآخرین

پیشنهاد کاربران

پایشمند
دشوارکار. [ دُش ْ ] ( ص مرکب ) محتاط. ( زمخشری ) .
حازم.
کسی که با احتیاط کاری را انجام می دهد موفق اسال

کسی که با احتیاط کاری را انجام می دهدموفق است

باپروا
کمپروا
کسی که احتیاط میکند
احتیاط گر
این واژه عربی و اسم فاعل است و پارسی آن اینهاست:
پاریزاک، سِپیراک ( کردی: پاریز، سپیر = احتیاط + پسوند فاعلی «اک» )
پاسناک ( گیلکی: پاسن= احتیاط + پسوند «اک» )
پَرتیویداک partividãk پَرتیهاناک ( پرتیوید، پَرتیهان از سنسکریت: پْرَتیویدهانَ= احتیاط + پسوند «اک» )

بپرس