محتات. [ م ِ ] ( ع ص ) خرمابنی که غوره آن بریزد. ( منتهی الارب ماده «ح ت ت » ) ( ناظم الاطباء ).محتاة. [ م ُ ] ( ع ص ) فرس محتاةالخلق ؛ اسب استوارخلقت. ( منتهی الارب ماده «ح ت ی » ). اسب محکم و استوار گرداندام. ( ناظم الاطباء ).