محبوس کردن
مترادف محبوس کردن: بازداشت کردن، توقیف کردن، حبس کردن، زندانی کردن، دربند کردن
متضاد محبوس کردن: آزاد کردن، رها ساختن
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
مترادف ها
توقیف کردن، باز داشتن، محبوس کردن، حبس کردن، ناگهان توقیف کردن، جلوگیری کردن
محبوس کردن، حبس کردن
محبوس کردن، در قید گذاشتن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
اسر