گرامی شدن . [ گ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) محبوب شدن . عزیز شدن . مورد علاقه واقع گشتن :
به بانگ خوش گرامی شد سوی مردم هزارآوا
وز آن خوار است زاغ ایدون که خوش و خوب نسراید.
ناصرخسرو.
تاک رز از انگور شد گرامی
وزبی هنری ماند بید رسوا.
ناصرخسرو.
به بانگ خوش گرامی شد سوی مردم هزارآوا
وز آن خوار است زاغ ایدون که خوش و خوب نسراید.
ناصرخسرو.
تاک رز از انگور شد گرامی
وزبی هنری ماند بید رسوا.
ناصرخسرو.