محامات

لغت نامه دهخدا

محامات. [ م ُ ] ( از ع ، اِمص ) حمایت کردن. محاماة : فی الجمله ارکان وسران بر موافقت سلطان در معاطات کؤوس [ از ] محامات نفوس مهمل ماندند. ( جهانگشای جوینی ج 2 ص 186 ). رجوع به محاماة شود. || محامات بر ضیف ؛ نیک قیام کردن به مهمانی مهمان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

محاماة. [ م ُ ] ( ع مص ) حماء. از کسی دفع کردن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). از کسی ذب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ذیل محامات ). || نگاه داشتن کسی را، یقال حامیت عنه و حامیت علی ضیفی ؛ نیک قیام کردم به مهمانی مهمان. ( از منتهی الارب ). کسی را نگاه داشتن. ( المصادر زوزنی ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پشتیبانی کردن از کسی حمایت کردن طرفداری کردن : فی الجمله ارکان و سروران بر موافقت سلطان بر معاطات کووس محامات نفوس مهمل ماندند .

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . محاماة ] (مص م . ) پشتیبانی کردن ، طرفداری کردن .

فرهنگ عمید

از کسی دفاع کردن، پشتیبانی کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس