محاصره قلعه فیروزجاه نبردی در حوالی مازندران بود. یک سال پس از آغاز پادشاهی شاه محمد خدابنده ( ۱۵۷۹ میلادی ) ، مهدعلیا ( خیرالنساء بیگم ) دختر میر عبدالله خان فرصت را برای انتقام از قاتلان پدر خویش فراهم دید. این رویداد نهایتاً باعث انزجار امرای قزلباش از مهدعلیا، کشتن وی و از طرفی نابودی دودمان مرعشیان شد.
میر عبدالله خان پدر مهدعلیا ( خیرالنساء بیگم ) در زمان شاه طهماسب یکم در مازندران که محل فرمانروایی اجداد وی بود، حکومت می کرد ولی چون از اطاعت شاه طهماسب سرپیچی کرد، شاه طهماسب یکم پسر عموی وی میرسلطان مراد خان را که مدعی حکومت مازندران بود، تقویت کرد تا جایی که او میر عبدالله خان را کشت و با موافقت شاه صفوی به حکمرانی بخشی از سرزمین مازندران رسید. پس از مرگ میرسلطان مراد نیز پسرش سلطان محمود، معروف به میرزاخان، جانشین وی شد و بعد از شاه طهماسب سراسر مازندران را به تصرف درآورد و در زمان پادشاهی شاه اسماعیل دوم در آن ولایت حکمرانی مطلق بود.
پس از مرگ شاه اسماعیل دوم و آغاز پادشاهی شاه محمد خدابنده، چون زمام حکومت ایران به دست خیرالنساء بیگم افتاد، وقت را برای انتقام خون پدر مناسب دید و به دستاویز اینکه میرزاخان پس از تاجگذاری شاه محمد خدابنده به درگاه شاهی نیامده و اظهار اطاعت ننموده است، حکومت مازندران را به میرعلی خان بن قوام الدین ( پسردایی فخرالنساء ) داد و یکی از سران طایفه ترکمان را نیز با جمعی سپاه برای تصرف مازندران همراه وی کرد.
میرزاخان که توانایی پایداری در برابر قشون صفوی نداشت در قلعه فیروزجاه پناه گرفت و حکومت را به میرعلی خان بن قوام الدین باز گذاشت. مهدعلیا که قصدش انتقام خون پدر بود به پناهندگی و تغییر والی مازندران راضی نمی شد. مأموران خیرالنساء بیگم نتوانستند میرزا خان را دستگیر نمایند.
→ درگیری های شاه اسماعیل دوم
و • ب • ن
جنگ های شاه عباس یکم ←
چون مأموران مهدعلیا نتواستند میرزا خان را بگیرند، دو تن از سرداران معروف قزلباش، پیره محمدخان استاجلو و قورخمس خان شاملو را با جمعی از سرداران مأمور لشکرکشی به مازندران و تصرف قلعه فیروزجاه کرد. این دو سردار قزلباش هم موفقیتی نصیبشان نگردید. پس از آن مهدعلیا به شاهرخ خان ذوالقدر[ ۱] فرمان داد تا این مأموریت را انجام دهد. شاهرخ خان ذوالقدر با وجود مخالفت به فرمان شاه محمد خدابنده به سوی مازندران حرکت کرد. شاهرخ خان ذوالقدر در مازندران به پیره محمدخان استاجلو و قورخمس خان شاملو پیوست. شاهرخ خان ذوالقدر که تسخیر قلعه را دشوار می دید از در موعظه و دوستی درآمد و میرزاخان توصیه کرد به همراه سرداران قزلباش به قزوین ( پایتخت ) بیاید و از شاه و ملکه عذرخواهی کند. سرانجام میرزاخان با قول حفظ جان از قلعه خارج شد و خود را تسلیم کرد و با سرداران قزلباش به سوی قزوین راهی شدند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمیر عبدالله خان پدر مهدعلیا ( خیرالنساء بیگم ) در زمان شاه طهماسب یکم در مازندران که محل فرمانروایی اجداد وی بود، حکومت می کرد ولی چون از اطاعت شاه طهماسب سرپیچی کرد، شاه طهماسب یکم پسر عموی وی میرسلطان مراد خان را که مدعی حکومت مازندران بود، تقویت کرد تا جایی که او میر عبدالله خان را کشت و با موافقت شاه صفوی به حکمرانی بخشی از سرزمین مازندران رسید. پس از مرگ میرسلطان مراد نیز پسرش سلطان محمود، معروف به میرزاخان، جانشین وی شد و بعد از شاه طهماسب سراسر مازندران را به تصرف درآورد و در زمان پادشاهی شاه اسماعیل دوم در آن ولایت حکمرانی مطلق بود.
پس از مرگ شاه اسماعیل دوم و آغاز پادشاهی شاه محمد خدابنده، چون زمام حکومت ایران به دست خیرالنساء بیگم افتاد، وقت را برای انتقام خون پدر مناسب دید و به دستاویز اینکه میرزاخان پس از تاجگذاری شاه محمد خدابنده به درگاه شاهی نیامده و اظهار اطاعت ننموده است، حکومت مازندران را به میرعلی خان بن قوام الدین ( پسردایی فخرالنساء ) داد و یکی از سران طایفه ترکمان را نیز با جمعی سپاه برای تصرف مازندران همراه وی کرد.
میرزاخان که توانایی پایداری در برابر قشون صفوی نداشت در قلعه فیروزجاه پناه گرفت و حکومت را به میرعلی خان بن قوام الدین باز گذاشت. مهدعلیا که قصدش انتقام خون پدر بود به پناهندگی و تغییر والی مازندران راضی نمی شد. مأموران خیرالنساء بیگم نتوانستند میرزا خان را دستگیر نمایند.
→ درگیری های شاه اسماعیل دوم
و • ب • ن
جنگ های شاه عباس یکم ←
چون مأموران مهدعلیا نتواستند میرزا خان را بگیرند، دو تن از سرداران معروف قزلباش، پیره محمدخان استاجلو و قورخمس خان شاملو را با جمعی از سرداران مأمور لشکرکشی به مازندران و تصرف قلعه فیروزجاه کرد. این دو سردار قزلباش هم موفقیتی نصیبشان نگردید. پس از آن مهدعلیا به شاهرخ خان ذوالقدر[ ۱] فرمان داد تا این مأموریت را انجام دهد. شاهرخ خان ذوالقدر با وجود مخالفت به فرمان شاه محمد خدابنده به سوی مازندران حرکت کرد. شاهرخ خان ذوالقدر در مازندران به پیره محمدخان استاجلو و قورخمس خان شاملو پیوست. شاهرخ خان ذوالقدر که تسخیر قلعه را دشوار می دید از در موعظه و دوستی درآمد و میرزاخان توصیه کرد به همراه سرداران قزلباش به قزوین ( پایتخت ) بیاید و از شاه و ملکه عذرخواهی کند. سرانجام میرزاخان با قول حفظ جان از قلعه خارج شد و خود را تسلیم کرد و با سرداران قزلباش به سوی قزوین راهی شدند.
wiki: محاصره قلعه فیروزجاه