محاصر
لغت نامه دهخدا
- محاصر شدن ؛ شهربند و در بندان کننده شدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
محاصر. [ م َ ص ِ ] ( ع اِ ) نزدیکتر راه. ( ناظم الاطباء )
فرهنگ فارسی
نزیکتر راه
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
دور چیزی را گرفتم ، بر جایی یا کسی هجوم بردن
دور گرفتن چیزی را، بر جایی یا کسی هجوم بردن