محارده

لغت نامه دهخدا

( محاردة ) محاردة. [ م ُ رِ دَ ] ( ع ص ) محارد. ماده شتر کم شیر و یا ماده شتر که شیرش بند آمده باشد. ( منتهی الارب ).

محاردة. [ م ُ رَ دَ ] ( ع مص ) حراد. ( منتهی الارب ). اندک شیر شدن اشتر. ( زوزنی ) ( تاج المصادربیهقی ). کم شیر شدن شتران و یا بند آمدن شیر آنها. ( منتهی الارب ). || اندک آب شدن سال. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). کم آب شدن سال. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

اندک شیر شدن اشتر

پیشنهاد کاربران

بپرس