لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
(اسم ) روبرو شونده . ۲ - ( تعبیر قیدی ) مقابل برابر : توپها را در میان سنگر و میان گود جابجا بتفاوت محاذی درواز. قلعه بسته و از گلوله ها محافظت نمایند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
محاذی به معنای بالای زمین ومنظوراختیاراستفاده وساخت طبقات بالاتراست
بسم الله الرحمن الرحیم
السّلام علیکم:
محاذی: بالا و پایین دقیق هرشیء ( مکان )
موازی: راست و چپ دقیق هر شیء
مقابل: جلو هر شیء
مخالف: پشت هر شیء
مجاور: کنار و در جوار هر شیء
مجانب: در سمت موافق و جنب هر شیء
معارض: بلحاظ مکانی دورتر از مجانب از شیء
السّلام علیکم:
محاذی: بالا و پایین دقیق هرشیء ( مکان )
موازی: راست و چپ دقیق هر شیء
مقابل: جلو هر شیء
مخالف: پشت هر شیء
مجاور: کنار و در جوار هر شیء
مجانب: در سمت موافق و جنب هر شیء
معارض: بلحاظ مکانی دورتر از مجانب از شیء
استفاده از فضای بالای مغازه به عنوان فضای محاذی برای مالک
طبق ماده۱۵۷ ق. م
هرگاه دو زمین، در دوطرف نهر محاذی هم واقع شوند. . .
محاذی: روبه رو . مقابل
هرگاه دو زمین، در دوطرف نهر محاذی هم واقع شوند. . .
محاذی: روبه رو . مقابل
عبوری ازمحاذی همین خانه بطول ۲۰مترتاآن خانه دائرگردید.
طبق ماده ۳۸ ق. م
مالکیت زمین مستلزم مالکیت فضای محاذی آن است .
پس محاذی یعنی مقابل _برابر
مالکیت زمین مستلزم مالکیت فضای محاذی آن است .
پس محاذی یعنی مقابل _برابر
بنای زمین