لغت نامه دهخدا
محاذاة. [ م ُ ]( ع مص ) حذاء. ( زوزنی ). مقابله. ( زوزنی ). مقابل شدن و در برابر کسی قرار گرفتن. ( از منتهی الارب ). بازاء چیزی قرار گرفتن. ( از اقرب الموارد ). مقابل کشیدن کسی را و در برابر وی افتادن. ( آنندراج ). مقابله و روبرو شدن و برابر هم شدن چیزی به چیزی دیگر. ( غیاث ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) برابر چیزی قرار گرفتن مقابل بودن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] به استعمال لفظ به غیر صورت معمول آن، به دلیل مقارنت آن با لفظ دیگر اطلاق می شود.
«محاذات» از انواع اسلوب بیانی و بدیعی قرآن و به این معنا است که لفظی به خاطر انضمام آن به لفظ دیگر، بر وزن آن آورده شود که اگر به صورت مستقل به کار می رفت، جایز نبود این گونه استعمال شود؛ مانند:۱. (واللیل اذا سجی) که «سجی» از ریشه «سجو» است که به خاطر انضمام به آیات قبل و بعد، با «ی» آمده است؛۲. (ولو شاء الله لسلطهم علیکم فلقاتلوکم) که «ل» در «لسلطهم» جواب «لو» است و «ل» در «فلقاتلوکم» به خاطر محاذات با «لسلطهم» آمده است؛ در حالی که معنای آیه این گونه است:«لسلطهم علیکم فقاتلوکم»؛۳. (انما نحن مستهزؤون الله یستهزیء بهم) ؛۴. (ومکروا و مکر الله).
«محاذات» از انواع اسلوب بیانی و بدیعی قرآن و به این معنا است که لفظی به خاطر انضمام آن به لفظ دیگر، بر وزن آن آورده شود که اگر به صورت مستقل به کار می رفت، جایز نبود این گونه استعمال شود؛ مانند:۱. (واللیل اذا سجی) که «سجی» از ریشه «سجو» است که به خاطر انضمام به آیات قبل و بعد، با «ی» آمده است؛۲. (ولو شاء الله لسلطهم علیکم فلقاتلوکم) که «ل» در «لسلطهم» جواب «لو» است و «ل» در «فلقاتلوکم» به خاطر محاذات با «لسلطهم» آمده است؛ در حالی که معنای آیه این گونه است:«لسلطهم علیکم فقاتلوکم»؛۳. (انما نحن مستهزؤون الله یستهزیء بهم) ؛۴. (ومکروا و مکر الله).
wikifeqh: محاذات
پیشنهاد کاربران
محاذات ؛ مقابل همراستا.
زمانیکه مریخ در محاذات قطبین قرار بگیرد یعنی زمانیکه سیاره مریخ و کره زمین در یک راستا و از سر دو قطب زمین در مقابل هم قرارگیرند
زمانیکه مریخ در محاذات قطبین قرار بگیرد یعنی زمانیکه سیاره مریخ و کره زمین در یک راستا و از سر دو قطب زمین در مقابل هم قرارگیرند
مقابل، موازات
مقابل، روبرو