محاته

لغت نامه دهخدا

( محاتة ) محاتة. [ م َ ت َ ] ( ع مص ) سخت گردیدن. || سخت گرم شدن روز. محت یومنا. ( از منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). || خردمند و تیزخاطر شدن. || خالص و بی آمیغ گشتن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سخت گردیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس