مجی

لغت نامه دهخدا

مجی ٔ. [ م َ ] ( ع مص ) ( از «ج ی هَ» ) آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). مقابل ذهاب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
چو سوی قبله ، ملوک جهان بپیوستند
به سوی درگه عالی او مجی و ذهاب.
مسعودسعد.
نه بی عبارت او خلق را قیام و قعود
نه بی اجازت او روز را مجی و ذهاب.
عثمان مختاری.
|| آوردن کسی را. || غالب آمدن کسی را به آمدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

آمدن.

گویش مازنی

/maji/ از توابع فریم ساری

دانشنامه عمومی

مجی، روستایی است از توابع بخش دودانگه شهرستان ساری در استان مازندران ایران.
این روستا از شمال به روستای تلاوک و کتریم و از شرق به روستای پهندر و از غرب به سد فریم صحرا منتهی می شود.
علت نام گذاری مجی از زبان طبری به معنی قدمگاه ( تفرجگاه ) است زیرا این محل در سابق محل تفریح و گردش روستاهای شمال و جنوب خود بوده است. [ نیازمند منبع]
این روستا در دهستان فریم قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۹۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۲۷۹نفر بوده است. [ ۲]
عکس مجی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس