مجوی

لغت نامه دهخدا

مجوی. [ م ُ ] ( ع ص ) دیگ در جواء کننده و جِواء غلاف دیگ یا چیزی از چرم و جز آن که بر آن دیگ نهند. ( آنندراج ). کسی که آویزان می کند دیگ را. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دیگ در جوائ کننده

پیشنهاد کاربران

مَجوی یا مِجوی یا مَجِوی یا مَجَوی یا مِجَوی یا مِجِوی؟😂
تلفظش چطوریههه؟؟
نگرد
پی آن نرو
مجوی یعنی نگرد
بجوی یعنی بگرد
معنی اصلی دنبال چیزی بود "جوییدن" مانند:
"غنیمت شمر جز حقیقت مجوی"
قدر جوانی را بدان و فقط به دنبال حقیقت باش
《پروین اعتصامی》

بپرس