مجمه

لغت نامه دهخدا

( مجمة ) مجمة. [ م َ ج َم ْ م َ ] ( ع اِ ) سبب آسایش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سبب آسایش

گویش مازنی

واژه نامه بختیاریکا

( مَجمه ) مجمعه؛ سینی دوار بزرگ

پیشنهاد کاربران

مجمه ب زبان سیستانی 💙💜💜💜معادل پارسی سینی بزرگ گرد
سینی بزرگ مسی در لری میشود:مجمه majma و در اوستا موجما mojama یعنی سینی بزرگ مسی
سینی بزرگه گرد
در گویش شیرازی مجومه و مجمه گفته می شود

بپرس