نه اندر کُتْب ایزد مجملی ماند
که آن نشنیدم از دانا مفسر.
ناصرخسرو.
|| هر کلامی که محتاج به شرح و تفسیر باشد. ( ناظم الاطباء ). آنچه محتاج به بیان باشد. مقابل مفصل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : مفصل صورت جسم است و مجمل صورت ذاتت
به هم این هر دو نفس آمد سزای حکمت و عرفان.
ناصرخسرو.
و آن هر چه ناگفته مانده است در خاتمت کتاب شرح آن داده شود، مجمل است. ( مجمل التواریخ و القصص ص 265 ). تو ندانسته ای که اول استماع از لذت سماع گوش است ، مجمل این بیان از نص قرآن... ( مقامات حمیدی ).مجملش گفتم نکردم من بیان
ورنه هم لبها بسوزد هم زبان.
مولوی.
باری نظربه خاک عزیران رفته کن تا مجمل وجود ببینی مفصلی.
سعدی.
من از مفصل این باب مجملی گفتم تو خود ز مجمل من رو مفصلی برخوان.
کمالی ( از امثال و حکم ص 561 ).
- امثال :تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
( امثال و حکم ص 561 ).
|| در اصطلاح اهل حدیث هر روایتی راکه ظاهرالدلاله بر مقصود نباشد مجمل گویند. ( فرهنگ علوم نقلی دکتر سید جعفر سجادی ). در اصطلاح درایه مبهم و غیر ظاهرالدلاله را گویند بر خلاف مبین که واضح الدلاله را گویند. ( از نفایس الفنون ). || این اصطلاح اصولی است و هرگاه لفظی چنان باشد که خلاف آن معنی که از او لغةً فهمیده می شود. احتمال ندهد نص است و اگر خلاف آن را احتمال دهد راجح است در صورتی که در یک طرف ظهور داشته باشد و در طرف دیگر نه ، مرجوح است و اگر متساوی الطرفین باشد مجمل است و یا مشترک است و بالجمله آنچه را ظهوری نباشد در یک طرف مجمل گویند «المجمل ماکان دلالته غیر واضحة بان یتردد بین معنیین فصاعداً من معانیه » و بالجمله مجمل عبارت از آن باشد که آن را دلالت غیر واضحة باشد به آنکه مثلاً مردد بین دو معنی یا زیادتر بود از معانی خود، مجمل گاه قول است و گاه فعل است چنانکه حضرت رسول نمازی بجای آورده باشند وجه آنرابیان نفرموده باشند که مجمل فعلی است. مجمل قولی یا مفرد است یا مرکب ، اجمال در مفرد به این است که متردد باشد بین چند معنی از جهت اشتراک لفظی مانند کلمه «قرء» و «مختار» که اشتراک دارد هم شامل فاعل شود و هم مفعول یا به سبب اشتراک معنوی است در صورتی که فرد معین اراده شده باشد و حال آنکه نزد مخاطب معین نباشد مانند «جاء رجل من اقصی المدینة» و مثل «ان تذبحوابقرة» و مثل «اعتق رقبة»در صورتی که مراد رقبه مؤمنه باشد که از جمله اجمال به سبب اشتراک معنوی است و «و اتواحقه یوم حصاد» باعتبار امکان صدق حق بر هر یک از ابعاض است با آنکه مراد عشر است و بالجمله مجمل به سبب اشتراک مفعول آن باشد که نزد گوینده مقدار آن محدود و معین باشد و نزد مخاطب مجهول باشد و اما مجمل در مرکب یا اجمال در تمام آن می باشد مانند «او یعفوا الذی بیده عقدةالنکاح » که متردد بین زوج و ولی زن می باشد یا به اعتبار تخصیص آن است به مخصص مجهول مانند «اقتلوا المشرکین الابعضهم » با اراده معین یا «احلت لکم بهیمة الانعام الامایتلی علیکم » و «احل لکم ماوراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین » از باب جهالت معنی احصان که معنی حفظ دارد یا زوج و تزویج... ( از فرهنگ علوم نقلی سیدجعفر سجادی ). || مختصر. خلاصه کلام. ( ناظم الاطباء ). مجموع. خلاصه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : هزار مجلد شرح این نامه است بلکه زیادت و مجملش بغایت هویدا و روشن است و محتاج شرح نیست. ( چهارمقاله ص 38 ). || فهرست و سر دفتر. || خلاصه حساب و جملگی آن. ( ناظم الاطباء ). || ( ق ) بطور خلاصه. مختصراً. اجمالاً. مجملاً : بیشتر بخوانید ...