مجمع کردن.[ م َ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مجمع ساختن : مجمعی کردند مرغان جهان هر چه بودند آشکارا ونهان.عطار ( منطق الطیر ).و رجوع به مجمع ساختن شود.
( مصدر ) تشکیل مجمع دادن انجمن ساختن : و فصیحان عرب همواره به مجمع ساختن و سخنهای عثمان گفتن و فتنه جستن مشغول بودند .