مجلل
/mojallal/
مترادف مجلل: باشکوه، باشوکت، باعظمت، پرابهت، پرطمطراق، شکوهمند، فرمند، لوکس
متضاد مجلل: ساده
برابر پارسی: باشکوه، پرشکوه، پرنما، شکوهمند
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
مجلل.[ م ُ ج َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) ابر فراگیرنده همه زمین را به باران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || هر چیزی که کاملاً بپوشاند و فرا گیرد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - بزرگداشته محترم . ۲ - با جلال با شکوه شکوهمند . توضیح باین معنی در عربی نیامده .
ابر فرا گیرنده همه زمین را به باران
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
مجلل، پارچه تافته
وافر، انبوه، پربرکت، مجلل
با وقار، مجلل، با شکوه
جدی، بزرگ، با وقار، عظیم، عالی، مشهور، مجلل، والا، بسیار عالی با شکوه
همایون، عالی، با عظمت، مجلل، با شکوه، امپراتوری، شاهنشاهی
عظیم، فرخ، عالی، مجلل
درخشان، ممتاز، برجسته، مجلل، نامی
گران، فاخر، مجلل، پرخرج، و عالی
گران، لوکس، مجلل، تجملی، با شکوه، بسیار زیبا
مجلل، خوش گذران، پرنعمتی، دارای زندگی تجملی
مجلل، با شکوه
مجلل، کاخی
مجلل، زرق و برق دار، نمایش دار، با جلوه
عظیم، مجلل، با شکوه، سربلند
مجلل، با شکوه
مجلل، خواب دار، مخملی
مجلل، شاهوار، شاهانه، ملوکانه، خسروانی، سلطنتی
مجلل، با شکوه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
صاحب جلال. [ ح ِ ج َ ] ( ص مرکب ) دارای شکوه. بزرگ. بزرگ قدر.
آنچنانی
مجلسی، شیک