مجفل

لغت نامه دهخدا

مجفل. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص )ریح مجفل ؛ باد تیزوزنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بادی که سخت وزد. ( ناظم الاطباء ). باد تند. مِجفال. مِجفالَة. ( از اقرب الموارد ). || شترمرغ شتابنده و رونده بر زمین. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

عجائباً زعموا الأیام مجلفةً
عنهن فی صفر الأصفار أو رجبِ
ابوتمام