مجزی
/mojazzA/
لغت نامه دهخدا
مجزی. [ م ُ زا / م َ زا ] ( ع مص ) بی نیاز کردن از چیزی یا کسی ،مجزاة [ م ُ / م َ ]، لغتی است در همزه. ( از منتهی الارب ). و رجوع به مجزء [ م ُ زَ ءْ / م َ زَ ءْ ] شود.
مجزی ٔ. [ م ُ زِءْ ] ( ع ص ) مردی که کافی باشد در هر چه بر وی حکم کنند. || طعام کافی و بسنده. ( ناظم الاطباء ).کافی. بسنده. مشبع. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید