مجرور
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - کشیده شده . ۲ - کسره داده شده . ۳ - هر یک از سازهای آرشه ای .
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] کشیده شده.
پیشنهاد کاربران
یک کلمه عربی است.
مَجْرور : هر اسمی ( مثال: ضمیری ) که قبل از آن حرف جرّ آمده باشد.
مثل: إلَیــه - - ) ه ضمیر پیوسته است.
توجه: ضمایر اسم هستند.
حروف جرّ مثل: ( فی ـ بِـ ـ إلی ـ مِن ـ لِـ ـ عَلَی ـ
عَن ـ کَـ )
مَجْرور : هر اسمی ( مثال: ضمیری ) که قبل از آن حرف جرّ آمده باشد.
مثل: إلَیــه - - ) ه ضمیر پیوسته است.
توجه: ضمایر اسم هستند.
حروف جرّ مثل: ( فی ـ بِـ ـ إلی ـ مِن ـ لِـ ـ عَلَی ـ
عَن ـ کَـ )