مجرمین

لغت نامه دهخدا

مجرمین. [ م ُ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مجرم. مردمان مجرم و گناهکاران. ( ناظم الاطباء ) : یوم یرون الملَّئکة لابشری یَوْمَئذ للمجرمین و یقولون حجراً محجوراً. ( قرآن 22/25 ). قال رب بما انعمت علی فلن اکون ظهیراً للمجرمین. ( قرآن 17/28 ). انا کذا̍لِک َ نفعل بالمجرمین. ( قرآن 34/37 ). و رجوع به مجرم شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مجرم در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُجْرِمِینَ: گناهکاران (کلمه جرم بطوری که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معنای چیدن میوه از درخت است ، و باب افعال آن یعنی أجرم به معنای صاحب جرم شدن است ، ولی به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه جرم - به ضمه و فتحه جیم - به معنای اکتساب و کسب...
معنی مُجَرِمِیهَا: گناهکاران آن(در اصل مجرمین بوده که به دلیل مضاف واقع شدن نون آن حذف گردیده است . کلمه جرم بطوری که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معنای چیدن میوه از درخت است ، و باب افعال آن یعنی أجرم به معنای صاحب جرم شدن است ، ولی به عنوان استعاره در هر کار ناپسن...
ریشه کلمه:
جرم (۶۶ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس