مجردی. [ م ُ ج َرْ رَ ] ( حامص ) تنهایی و یگانگی. ( ناظم الاطباء ). || برهنگی. عریانی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || بی زنی. بی همسری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || قطع علاقه از دنیا. انقطاع از تعلقات مادی : راه تو نیست سعدیا کم زنی و مجردی تا به خیال در بود پیری و پارسائیت.
سعدی.
و رجوع به مجرد ( اصطلاح تصوف ) شود. || ( اِ ) ( در اصطلاح بنایی ) جرز. ستون پایه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).