مجذر
لغت نامه دهخدا
مجذر. [ م ُ ذِ ] ( ع ص ) بقرة مجذر؛ ماده گاو خداوند بچه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مجذر. [ م ُ ج َذْ ذَ ]( اِخ ) عبداﷲبن زیاد بلوری صحابی است. ( منتهی الارب ).او را ابن زیاد نیز گویند، صحابی است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید