مجدر شدن

لغت نامه دهخدا

مجدر شدن. [ م ُ ج َدْ دَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دچار آبله شدن. آبله نشان شدن :
نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد
پس آبله در آرد صورت شود مجدر.
خاقانی.
|| نقش و شکل آبله پیدا کردن. به شکل چهره آبله رویان در آمدن : خاک بارگاه بر تقبیل شفاه مجدر شد. ( جهانگشای جوینی ج 2 ص 54 ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - دچار آبله شدن : نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد پس آبله ش بر آید صورت شود مجدر . ( خاقانی ) ۲ - بشکل آبله در آمدن : خاک بارگاه بر تقبیل شفاه مجدر شد .

پیشنهاد کاربران

بپرس