مجددا

/mojaddadan/

برابر پارسی: ازسر، ازنو، باز، دوباره

معنی انگلیسی:
again, re-

لغت نامه دهخدا

( مجدداً ) مجدداً. [ م ُج َدْ دَ دَن ْ ] ( ع ق ) از سر نو. ( آنندراج ). دوباره و بار دیگر و از نو و از سر نو و باز. ( ناظم الاطباء ): اسماعیل خان و سرکردگان مجدداً برای ملاقات شاهزاده رفته... ( مجمل التواریخ گلستانه ص 208 ).

فرهنگ فارسی

از نواز سر نو : اسمعیل خان و سرکردگان مجددا برای ملاقات شاهزاده رفته ...

فرهنگ معین

( مجدداً ) (مُ جَ دَ دَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) از نو، از سر نو.

فرهنگ عمید

از نو، دوباره.

جدول کلمات

مجدداً
دوباره

مترادف ها

again (قید)
از نو، دوباره، پس، باز هم، باز، دیگر، مجددا، نیز، یکبار دیگر، مکرر، دگربار، بعلاوه، از طرف دیگر

پیشنهاد کاربران

از سر. [ اَ س َ ] ( حرف اضافه اسم ، ق مرکب ) از آغاز. از ابتدا. || از نو. مجدداً. باز هم . دوباره : مأمون . . . فرموده است تا اندازه ٔ زمین از سر آزموده آید. ( التفهیم ) .
درخت خشک گشته تر شد از سر
...
[مشاهده متن کامل]

گل صدبرگ و نسرین آمدش بر.
( ویس و رامین ) .
پس از سر یکی بزم کردند باز
ببازیگری می ده و چنگ ساز.
اسدی .
هرگز بجهان دید کسی غم چو غم من
کز سر شودم تازه چو گویم بسر آمد.
مسعودسعد.

دگرباره . . . . . . . دوباره . . . . . تکراری . . . . .

بپرس