مجدالدین بغدادی
لغت نامه دهخدا
یک موی ترا هزار صاحب هوس است
تا خود به تو زین جمله که را دسترس است
آن کس که بیافت دولتی یافت عظیم
و آنکس که نیافت درد نایافت بس است.
و رجوع به تاریخ گزیده چ لیدن ص 788 و 789 و لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 191 و تعلیقات همین کتاب ص 610 و 634 و نفحات الانس جامی و ریاض العارفین ص 131 و مجمعالفصحاء ج 1 ص 542 وحبیب السیر چ خیام ج 2 ص 647 و مجله یغما شماره 12 سال هفتم و تاریخ ادبیات دکتر صفا ج 3 ص 168 و 1190 شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
مَجْدُالدّین بغدادی (۵۵۶/۵۵۴ـ خوارزم ۶۱۶ق)
شاعر، عارف و پزشک ایرانی. از مردم بغدادک خوارزم و از پزشکان دربار خوارزمشاهان بود. در جوانی از دربار گسست و مرید نجم الدین کبری شد و در شمار یکی از دوازده خلیفه اوست. چون ثروت فراوان داشت، چندین خانقاه در خوارزم و خراسان برپا کرد و به گروه های صوفیه یاری می داد. با عطار دوستی داشت و رضی الدین علی لالا از شاگردانش بود. به علتی، که به درستی دانسته نیست، کشته شد. از آثارش: آداب السفر؛ السیر و الطیر؛ اسئله و اجوبه؛ العزله و الخلوه.
شاعر، عارف و پزشک ایرانی. از مردم بغدادک خوارزم و از پزشکان دربار خوارزمشاهان بود. در جوانی از دربار گسست و مرید نجم الدین کبری شد و در شمار یکی از دوازده خلیفه اوست. چون ثروت فراوان داشت، چندین خانقاه در خوارزم و خراسان برپا کرد و به گروه های صوفیه یاری می داد. با عطار دوستی داشت و رضی الدین علی لالا از شاگردانش بود. به علتی، که به درستی دانسته نیست، کشته شد. از آثارش: آداب السفر؛ السیر و الطیر؛ اسئله و اجوبه؛ العزله و الخلوه.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید