مجاهز دل

لغت نامه دهخدا

مجاهزدل. [ م ُ هَِ دِ ] ( ص مرکب ) آن که خاطر و اندیشه اش به بازرگانان مالدار و غنی مانند بود :
بیاع خان جان مجاهزدلان عشق
جز صبح نیست ، جان تو و جان صبحگاه.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه خاطر و اندیشه اش ببازرگانان مانند بود : بیاع خان جان مجاهز دلان عشق جز صبح نیست جان تو و جان سبحگاه . ( خاقانی ) ۲ - آنکه خاطر و اندیش. مقامران دارد .

پیشنهاد کاربران

بپرس