[ویکی فقه] سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان سیاسی اسلام گرا و چپ گرایی با ساختار شبه نظامی است. رهبری سازمان برای اولین بار در اوایل سال ۱۳۵۰، پس از مراجعت اکثریت افرادی که برای گذراندن دوره آموزش نظامی به اردوگاه های فلسطینی رفته بودند و آموزش بقیه افراد سازمان توسط آن ها تصمیم گرفت که با توجه به شرایطی که به دنبال حادثه ی سیاهکل و فعالیت چریک های فدایی در ایران به وجود آمده سازمان را برای شروع عملیات نظامی آماده کند و تلاش کرد تا اولین سری عملیات در مقطع مهرماه و هم زمان با شروع جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی انجام شود.
سازمان برای تهیه اسلحه و مهمات مورد نیاز با نزدیک شدن جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در اواخر پاییز ۱۳۴۹ از طریق "منصور بازرگان" با "دلفانی" تماس برقرار کرد. مراد دلفانی که یک عنصر ساواکی با تجربه بود، در جریان این تماس ها اطلاعات قابل توجهی از سازمان و برخی عناصر و رهبری و مسئول آن و همچنین برنامه و عملیات نظامی آینده به دست آورد؛ ولی با توجه به اصرار افراد سازمان به وی درباره تامین اسلحه و سرعت بخشیدن به این کار ساواک نگران بود که مبادا با همان میزان اسلحه ای که سازمان در اختیار دارد عملیات نظامی خود را شروع و جشن های ۲۵۰۰ ساله را به هم بزند به همین منظور شروع به دستگیری افراد و ضربه زدن به سازمان کرد. به همین منظور ساواک حمله گسترده و اصلی خود را در روز اول شهریور ۱۳۵۰ آغاز کرد. اعضای برجسته سازمان در اول شهریور ماه ۱۳۵۰ در چنگ ساواک گرفتار شدند. پلیس امنیتی رژیم، از ماه ها قبل، این عده را در تور تعقیب و مراقبت خود قرار داده بود. این تعداد همچنان رو به افزایش بود و در آخرین مرحله خود که منجر به دستگیری "محمد حنیف نژاد " و چند تن دیگر از همراهان او در اوایل آبان ۱۳۵۰گردید، مجموع افراد دستگیر شده اعم از رهبری، اعضا کادر و هواداران فعال سازمان، به بیش از ۱۲۰نفر رسیدند و با دستگیر شدن آن ها مرکزیت سازمان محدود به دو نفر یعنی "احمد رضایی" و "بهرام آرام" شد و با اصرار "احمد رضایی"، "رضا رضایی" به سازمان اضافه شد؛ اما این ترکیب زیاد دوام نیاورد، در بهمن ۱۳۵۰ با ضربه خوردن "احمد رضایی" در خیابان غفاری و بر سر اجرای یک قرار توسط نیروهای ساواک محاصره شد و توسط نارنجک خود کشی کرد. "تقی شهرام" یکی از اعضای سازمان که در زندان ساری زندانی بود، توانست فرار کند و با توجه به توانایی ها و تجربیاتی که داشت تواست به مرکزیت سازمان راه پیدا کند.
تاریخچه فعالیت سازمان
سازمان پس از تحمل ضربات سیاسی از سوی ساواک برای اولین بار به خود سرو سامانی داد و حوزه های سازمانی با هدف اصلی عملیات نظامی سازماندهی شدند. از این هنگام عملیات انفجاری سازمان شروع شد که از آن جمله می توان انفجار فروشگاه فردوسی و مقبره رضاخان را نام برد. در همین زمان توسط یک تیم عملیاتی انفجاری در مسیر راه "ژنرال پرایس" مستشار عالی رتبه ی نظامی آمریکا در ایران رخ داد که منجر به مجروح شدن شدید و شاید مرگ وی شد. سازمان هم چنین در آستانه ورود "نیکسون" به ایران (دهم خرداد۱۳۵۱) یک رشته عملیات انفجاری را در تهران انجام داد. در مرداد سال ۱۳۵۱، سازمان به چند عملیات نظامی مهم دست زد که از آن جمله است، انفجار در سفارت پادشاهی اردن، انفجار در مسیر سلطان قابوس به هنگام آمدن به تهران در نزدیکی میدان آزادی و بلاخره ترور "سرهنگ طاهری"، رژیم به دنبال این عملیات و به خصوص ترور "طاهری" نیروی زیادی را در سطح شهر جهت دستگیری افراد سازمان گسیل داشت، در همین رابطه موفق شد دو نفر از افراد سازمان "محمد نصیری، باقر عباسی" را دستگیر و اعدام کند.
مواضع ایدئولوژیک سازمان
مواضع ایدئولوژیک سازمان در سال های اولیه ی پس از ضربه شهریور، در اساس خود همان مواضع ایدئولوژیک قبل از ضربه ی شهریور است (سازمان مجاهدین خلق معتقد به ایدئولوژی اسلامی بود؛ اما با اسلام و شریعتی که از سوی فقهای برجسته ی اسلامی معرفی گردیده بود، تفاوت اساسی داشت) و در مجموع در همان چارچوب مواضع و نظرات قبلی سازمان قرار داشت، فقط نوشته ای در زندان تهیه شد، تحت عنوان علم و فلسفه و دین که کوشش شده بود ثابت کند که علم و فلسفه در مقابل دین قرار نمی گیرند؛ بلکه به عنوان مقدمه ی آن محسوب می شوند، مقدمه ای که به نوبه ی خود دین و حقانیت آن را مورد اثبات قرار می دهد. فقط برای اولین بار در سال ۱۳۵۲ و به خصوص در اواخر آن و با کوشش تقی شهرام، ایدئولوژی مذهبی سازمان مورد انتقاد و برخورد قرار گرفت و به تدریج منجر به نفی اصول و مبانی ایدئولوژی سازمان گردید. مباحث مربوط به تغییر و تحولات ایدئولوژیک سازمان، ابتدا در جزوی سبز و سپس در بیانیه ی اعلام مواضع ایدولوژیک سازمان انعکاس یافت. در جزوی سبز به طور روشن مواضع آن روشن نشده بود؛ اما در جزوی بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک که در مهرماه سال ۱۳۵۴ در سطح بیرون از سازمان انتشار یافت به طور روشن و مشخص مطرح شد که ایدئولوژی مارکسیسم تنها ایدئولوژی اصولی و منطقی می باشد.
سازماندهی و تشکیلات
...
سازمان برای تهیه اسلحه و مهمات مورد نیاز با نزدیک شدن جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در اواخر پاییز ۱۳۴۹ از طریق "منصور بازرگان" با "دلفانی" تماس برقرار کرد. مراد دلفانی که یک عنصر ساواکی با تجربه بود، در جریان این تماس ها اطلاعات قابل توجهی از سازمان و برخی عناصر و رهبری و مسئول آن و همچنین برنامه و عملیات نظامی آینده به دست آورد؛ ولی با توجه به اصرار افراد سازمان به وی درباره تامین اسلحه و سرعت بخشیدن به این کار ساواک نگران بود که مبادا با همان میزان اسلحه ای که سازمان در اختیار دارد عملیات نظامی خود را شروع و جشن های ۲۵۰۰ ساله را به هم بزند به همین منظور شروع به دستگیری افراد و ضربه زدن به سازمان کرد. به همین منظور ساواک حمله گسترده و اصلی خود را در روز اول شهریور ۱۳۵۰ آغاز کرد. اعضای برجسته سازمان در اول شهریور ماه ۱۳۵۰ در چنگ ساواک گرفتار شدند. پلیس امنیتی رژیم، از ماه ها قبل، این عده را در تور تعقیب و مراقبت خود قرار داده بود. این تعداد همچنان رو به افزایش بود و در آخرین مرحله خود که منجر به دستگیری "محمد حنیف نژاد " و چند تن دیگر از همراهان او در اوایل آبان ۱۳۵۰گردید، مجموع افراد دستگیر شده اعم از رهبری، اعضا کادر و هواداران فعال سازمان، به بیش از ۱۲۰نفر رسیدند و با دستگیر شدن آن ها مرکزیت سازمان محدود به دو نفر یعنی "احمد رضایی" و "بهرام آرام" شد و با اصرار "احمد رضایی"، "رضا رضایی" به سازمان اضافه شد؛ اما این ترکیب زیاد دوام نیاورد، در بهمن ۱۳۵۰ با ضربه خوردن "احمد رضایی" در خیابان غفاری و بر سر اجرای یک قرار توسط نیروهای ساواک محاصره شد و توسط نارنجک خود کشی کرد. "تقی شهرام" یکی از اعضای سازمان که در زندان ساری زندانی بود، توانست فرار کند و با توجه به توانایی ها و تجربیاتی که داشت تواست به مرکزیت سازمان راه پیدا کند.
تاریخچه فعالیت سازمان
سازمان پس از تحمل ضربات سیاسی از سوی ساواک برای اولین بار به خود سرو سامانی داد و حوزه های سازمانی با هدف اصلی عملیات نظامی سازماندهی شدند. از این هنگام عملیات انفجاری سازمان شروع شد که از آن جمله می توان انفجار فروشگاه فردوسی و مقبره رضاخان را نام برد. در همین زمان توسط یک تیم عملیاتی انفجاری در مسیر راه "ژنرال پرایس" مستشار عالی رتبه ی نظامی آمریکا در ایران رخ داد که منجر به مجروح شدن شدید و شاید مرگ وی شد. سازمان هم چنین در آستانه ورود "نیکسون" به ایران (دهم خرداد۱۳۵۱) یک رشته عملیات انفجاری را در تهران انجام داد. در مرداد سال ۱۳۵۱، سازمان به چند عملیات نظامی مهم دست زد که از آن جمله است، انفجار در سفارت پادشاهی اردن، انفجار در مسیر سلطان قابوس به هنگام آمدن به تهران در نزدیکی میدان آزادی و بلاخره ترور "سرهنگ طاهری"، رژیم به دنبال این عملیات و به خصوص ترور "طاهری" نیروی زیادی را در سطح شهر جهت دستگیری افراد سازمان گسیل داشت، در همین رابطه موفق شد دو نفر از افراد سازمان "محمد نصیری، باقر عباسی" را دستگیر و اعدام کند.
مواضع ایدئولوژیک سازمان
مواضع ایدئولوژیک سازمان در سال های اولیه ی پس از ضربه شهریور، در اساس خود همان مواضع ایدئولوژیک قبل از ضربه ی شهریور است (سازمان مجاهدین خلق معتقد به ایدئولوژی اسلامی بود؛ اما با اسلام و شریعتی که از سوی فقهای برجسته ی اسلامی معرفی گردیده بود، تفاوت اساسی داشت) و در مجموع در همان چارچوب مواضع و نظرات قبلی سازمان قرار داشت، فقط نوشته ای در زندان تهیه شد، تحت عنوان علم و فلسفه و دین که کوشش شده بود ثابت کند که علم و فلسفه در مقابل دین قرار نمی گیرند؛ بلکه به عنوان مقدمه ی آن محسوب می شوند، مقدمه ای که به نوبه ی خود دین و حقانیت آن را مورد اثبات قرار می دهد. فقط برای اولین بار در سال ۱۳۵۲ و به خصوص در اواخر آن و با کوشش تقی شهرام، ایدئولوژی مذهبی سازمان مورد انتقاد و برخورد قرار گرفت و به تدریج منجر به نفی اصول و مبانی ایدئولوژی سازمان گردید. مباحث مربوط به تغییر و تحولات ایدئولوژیک سازمان، ابتدا در جزوی سبز و سپس در بیانیه ی اعلام مواضع ایدولوژیک سازمان انعکاس یافت. در جزوی سبز به طور روشن مواضع آن روشن نشده بود؛ اما در جزوی بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک که در مهرماه سال ۱۳۵۴ در سطح بیرون از سازمان انتشار یافت به طور روشن و مشخص مطرح شد که ایدئولوژی مارکسیسم تنها ایدئولوژی اصولی و منطقی می باشد.
سازماندهی و تشکیلات
...
wikifeqh: مجاهدین_خلق_دوره_دوم