مجانی
/majjAni/
مترادف مجانی: رایگان، مجان، مفت، بلاعوض
برابر پارسی: رایگان، مفت
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
مجانی. [ م َج ْ جا ] ( ص نسبی ) بلاعوض و مفت و رایگان و بی مزد و اجرت. ( ناظم الاطباء ). مفتی. برایگان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || قسمی از شاگردان دارالفنون طهران به زمان ناصرالدین شاه که چاشت ( ناهار ) آنها را در مدرسه می دادند. برایگان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
جدول کلمات
مترادف ها
مستقل، مجاز، روا، اختیاری، عاری، ازاد، حق انتخاب، رایگان، مجانی، رها، مختار، مبرا، غیر مقید، سرخود، میدانی
ازاد، رایگان، مجانی، مفت
مجانی، مفت
مجانی، افتخاری
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
برابرهایِ پارسیِ واژۀِ عربیِ *مَجّانی* این دو اَستَند:
۱. رایِگان
۲. مُفتی - مُفتَکی - مُفت
۱. رایِگان
۲. مُفتی - مُفتَکی - مُفت
بی زرخرید ؛ میسرشده بدون خریدن. ( ناظم الاطباء ) . ، بیزر. [ ب َ زَ ] ( ع اِ ) کدنگ گازران. ج ، بَیازِر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . گزلک. میجنة. کدنگ. کودینه. چوب جامه کوب. ( یادداشت مؤلف ) ( زمخشری ) . کدین گازر. ( از مهذب الاسماء ) . و رجوع به دزی ج 1 ص 133 شود.
مفت . . . زب. .
بی مزد و منت
مفتکی
واژه ی مجانی در اصل یک واژه ی فارسی است که تغییر یافته ی واژه مگانی ِ فارسی است . واژه ی فارسی " مگانی" بعد از وارد شدن به زبان عربی به شکل مجانی در آمده است این واژه از ریشه ی اوستایی maga به معنای عطا به دست آمده که با واژه ودایی magham به معنای هدیه و واژه سنسکریت मघ magha به معنای انعام همریشه است. قسمتی از آن را در واژه ی ارمغان که ارمگان به معنی" هدیه ای که از سفر آورده اند" می بینیم .
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
زب، رایگان، مجان، مفت، بلاعوض
مجانی
واژه ایرانی مگانی=رایگان ( مگ=بخشش آن ی ) که عرب آنرا مجانی مینویسد از ریشه اوستایی maga - به معنای عطا offering به دست آمده که با واژه ودایی magham به معنای هدیه gift و واژه سنسکریت मघ magha به معنای انعام bountyهمریشه است.
واژه ایرانی مگانی=رایگان ( مگ=بخشش آن ی ) که عرب آنرا مجانی مینویسد از ریشه اوستایی maga - به معنای عطا offering به دست آمده که با واژه ودایی magham به معنای هدیه gift و واژه سنسکریت मघ magha به معنای انعام bountyهمریشه است.