مجامعت کردن


مترادف مجامعت کردن: آمیزش کردن، جماع کردن، نزدیکی کردن، مباشرت کردن

لغت نامه دهخدا

مجامعت کردن. [ م ُ م َ / م ِ ع َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جماع کردن. مباشرت کردن. آرمیدن. نزدیکی کردن. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجامعت شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) جماع کردن : اگر مجامعت کند مرد زنش را در موضعی که دون فرج باشد ...

پیشنهاد کاربران

گرد آمدن
آرمیدن و مجامعت کردن با : و فساد بسیار کردندی و با غلامان گرد آمدندی ، چنانکه با زنان گرد آیند [ قوم لوط ]. ( ترجمه ٔ تاریخ طبری بلعمی ) . اندر سرای هارون نیکوترین همه کس عباسه بوده از زنان بنده و آزاد و جعفر نیز بغایت خوب صورت بود و ایشان را هر دو با یکدیگر رای گرد آمدن بود از پنهان هارون ، هر دو با یکدیگر گرد آمدند وعباسه از جعفر بار گرفت. ( ترجمه ٔ تاریخ طبری بلعمی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

به گرد آمدن چون ستوران شوند
تگ آرند و بر سان گوران شوند.
فردوسی.
صورتهای الفیه کردند از انواع گرد آمدن با زنان همه برهنه. ( تاریخ بیهقی ) . و این خانه را از سقف تا به پای صورت کردند. . . از انواع گرد آمدن مردان با زنان. ( تاریخ بیهقی ) .

= صورت دادن کار زن را ؛ آرمیدن با وی. با او هم بستر شدن :
بدو گفتم تو صورت را نکو گیر
که من صورت دهم کار خود از زیر.
ایرج میرزا.

بپرس