اندیشگی ، پندارین
"پندارین"
پندارین به جای مجازی، در برابر با راستین ( حقیقی )
فضای مجازی= پندارپهنه
مجازی واژه ای عربی است معادل فارسی آن سپهر است
فضای مجازی � رایانه سپهر
همه چی داره ولی واقعی نیست و زودمیتونن همه روفریب بدن ازساده لوحی
انگاری، انگارشی،
مَغیک ، مَغان ، مَغینه پیشنهاد برای واژه ی مجازی
واژه مجازی
معادل ابجد 61
تعداد حروف 5
تلفظ mojāzi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( ص نسب . )
آواشناسی majAzi
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
هشتن = اجازه دادن ( در زبان کردی = هیشتن )
به باورم از بن هشتن یا هیشتن می شود برای واژه ی مجازی , همتا گرفت
هشتار یا هیشتار - - - > مجاز , اجازه دار
هشتاری / هیشتاری // هشتاریک / هیشتاریک - - > مجازی
بافت رایاگیت= اینترنت
با نشان ( ( www ) )
بافت رایا= اینترانت
با نشان ( ( ww ) )
مَجازی
ریختِ هایِ پارسیِ مَجازی :
مَگاشی ، مَگاژی ، مَگازی، مَغازی
مَگیکی ، مَگیزی ، مَغیزی
مُغیزی ، مُغیکی ، مُگیزی
برابر پارسی واژه ی مجازی، هر چند که این واژه ریشه ی پارسی دارد ولی شکل و ریخت عربی پیدا کرده. بنابراین واژه ی برابر با آن�ویراگین� نیز میتواند باشد! برگرفته از دکتر ملایری
مجازی
از نگر ستود ( تعریف ) مجازی جهان رویدادی یا رُخدادی یا واقعی است چون روی یا رُخ میدهد و به نادرست جهان نارویدادی میگویند چون پایه را بر بساویدن و لَمسیدن گذاشته اند .
این واژه از ریشه پارسی است و به دانشی گفته میشده که تنها در نزد مَجوسان یا مَگوشان بوده است که به اروپا رفته و این ابر دانش را magic نامیده اند که در زبان اَرَبی گ به ک و ش به ز دگریده شده است.
... [مشاهده متن کامل]
مینه ی دوم آن جادو و شوبَده یا شوبَزه یا شوبازی ( بازی در شب = شُعبَده بی وات ع پارسی است ) شده است.
مَجازی : مَج - آز - ای
مَج = مَغ یا مُغ و مَگ که واژه ی mega هم از آن گرفته شده است : کار بزرگ ، شگرف ، گزاف. . .
آز = هم پسوند نام ساز و هم نشان دادن بسیاری یک کار
ای = پسوند نام ساز
میشود گفت که دنیای مجازی یا جهان مگاشی جهانی پیشرفته و برتر و شگرف در سنجش با جهان پیشا مگاشی است برای نمونه دسترسی به دانستنی ها را آسانتر و پُرشتاب تر می کند .
راست نما
با بدیده گرفتن روند پیشرفت فن آوری های رایانه ای و رسانه ای و کمرنگ و زدوده شدن گام بگامِ مرز میان فراخنای راستین و ناراستین، ساختگی یا اَهستیک، واژه ی پیشنهادی �راست نما� را باریک تر از دیگر برابرها می بینم.
زیبنده ترین برابر گمانیک و اهستیک میباشد
ساختگی
در پهلوی " اهستیک ahastik " ، اهستی
فضای مجازی = اسپاش اهستی
ناراست، ناراستین
در باز تاب واقعیت_ ( حقیقت ) ، باز تاب تصویری
غیر واقعی
تصور ( تصویر ) ذهنی از واقعیت مانند دیدن تصویر در آیئنه
تصویر منعکس، تصویر منعکس در یک نمایانه
تصویری، دروغی
نمای تصویری
فرایند نمای تصویری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)