مجازات

/mojAzAt/

مترادف مجازات: تادیب، تقاص، تنبیه، توبیخ، جزا، سزا، سیاست، عقاب، عقوبت، کیفر، گوشمال، گوشمالی

متضاد مجازات: پاداش

برابر پارسی: پادافره، سزا، شکنجه، فرجام، کیفر

معنی انگلیسی:
penalty, punishment, retribution

لغت نامه دهخدا

مجازات. [ م ُ ] ( ع مص ) پاداش دادن و جزا دادن در نیکی و بدی. ( آنندراج ) ( غیاث ). جزا و پاداش نیکی و یا بدی دادن و مکافات. ( از ناظم الاطباء ) : و مادام که عمر من باقی است حقوق ترا فراموش نکنم و از طلب فرصت مجازات و ترصد وقت مکافات فرونایستم. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 278 ). و من باری فرصت مجازات فایت نگردانم و کینه بچه خود از این بی رحمت غادر بخواهم. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 285 ). حالی دست ما به مجازاتی نمی رسد اما در زیر این درخت گنجی است ، زمین بشکاف و بردار. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 416 ). و امید می دارم که هر دو جانب را به یمن آن خلاص پیدا آید و من مجازات آن بر خود واجب گردانم و همه عمرالتزام شکر و منت نمایم. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 271 ). هر که را بر دستارچه مروت عقدی است و در کیسه فتوت نقدی ابروار راد باید بود و آزاده وار آزاد، که هر آینه بیابد مکافات این سخا و مجازات این عطا یوم الحشر. ( مقامات حمیدی ). بدان خدای که این افلاک را بر پای بداشت و این املاک را بر جای ، که هرحسنه ای را مکافاتی و هر سیئه ای را مجازاتی... است. ( مقامات حمیدی ). آنگاه بدانی که این گفته ها را ملامتی است و این کرده ها را غرامتی و مکافات و مجازات را روز قیامتی. ( مقامات حمیدی ). و به قصارای امکان و طاقت و نهایت وسع و قدرت در طریق مکافات و مجازات این مساعی محمود و وسایل مشکور قدم زنم. ( سندبادنامه ص 307 ). نتیجه احسان شهریار از آن چشم توان داشت و در موازات آن هر چه به حسن مجازات باز گردد هیچ دریغ نخواهد بود. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 27 ). تا گنه کار همیشه با هراس باشد... و نیکوکار به اومید مجازات خیر پیوسته طریق نیکو خدمتی و صدق هواخواهی سپرد. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 27 ). || ( اِ ) سزا. کیفر. پادافراه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || ( اصطلاح حقوقی ) مشقتی که مقنن تحمیل به مجرم می کند. ( ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی ). و رجوع به کیفر ( اصطلاح حقوقی ) شود.

مجازات. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مجاز. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجاز شود.

مجازاة. [ م ُ ] ( ع مص ) پاداش کردن. ( دهار ). پاداش دادن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). پاداش دادن کسی را به چیزی. جِزاء. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و غالباً مجازات در پاداش بد و مکافات در پاداش نیک بکار رود. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مجازات شود. || باکسی نبرد کردن در پاداش دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). غالب آمدن کسی را در جزا دادن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

جزادادن، پاداش دادن ، کیفر
( مصدر ) ۱ - پاداش نیکی یا بدی را دادن ( عموما ) . ۲ - سزای بدی را دادن ( خصوصا ) پاد افراه دادن .

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . مجازاة ] ۱ - (مص م . ) جزا دادن ، پاداش دادن . ۲ - (اِمص . ) کیفر.

فرهنگ عمید

۱. جزا دادن، پاداش دادن.
۲. (اسم ) کیفر.

دانشنامه عمومی

مجازات (آلبوم). مجازات پنجمین آلبوم رسمی گروه ترش متال امریکایی شدوز فال است که در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۹ منتشر شد. اولین تک آهنگ این آلبوم «باز هم برمی خیزم» نام دارد.
• برایان فیر  : آواز
• جاناتان دانایز  : لید گیتار
• متیو بچند  : ریتم گیتار
• پل رومنکو  : بیس گیتار
• جیسون بیتنر  : درامز
• www. shadowsfall. com
• www. amazon. com
• www. myspace. com/shadowsfall
• آلبوم های ۲۰۰۹ ( میلادی )
• آلبوم های شدوز فال
مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• مقاله های دارای میکروفرمت اچ اودیو
• صفحه هایی که از جعبه اطلاعات آلبوم با پارامترهای نامعلوم استفاده می کنند
عکس مجازات (آلبوم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مُجازات
(در لغت به معنای جزادادن و پاداش)در حقوق جزا، مترادف کیفر به معنای مشقّت و سختی است که دادگاه به موجب قانون برای شخصی که مرتکب جرم شده است مقرّر می کند. مطابق اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها هیچ عملی را نمی توان جرم دانست و هیچ کس را نمی توان به تحمل مجازات محکوم کرد، مگر به حکم قانون. این اصل در قانون اساسی ایران این گونه بیان شده: «حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد» (اصل ۳۶ قانون اساسی). مادۀ ۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ش نیز می گوید: «هر فعل و ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می شود». اثر مهم این اصل آن است که قانون باید در وضع مجازات صریح باشد و با قیاس نمی توان کسی را به مجازات محکوم کرد و مقررات جزایی باید به نفع متهم تفسیرِ مضیّق شود. اثر دیگر آن منع عطف بماسبق شدن قوانین جزایی است.
انواع مجازات. در حقوق جزای ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جرایم از حیث شدّت و ضعف جرم به سه دستۀ جنایت، جنحه و خلاف تقسیم می شد و مجازات هر یک از این جرایم نیز تابع شدت و ضعف آن ها بود. اما پس از پیروزی انقلاب و اسلامی شدن نظام حقوقی و جزایی کشور، به تبعیت از حقوق جزای اسلام، مجازات های قانونی، پنج قسم است که در مادۀ ۱۲ قانون مجازات اسلامی. آمده است: حدود، قصاص، دیات، تعزیرات، مجازات های بازدارنده.
حد. مجازات بدنی است که نوع و میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است و قاضی نمی تواند آن را تغییر دهد (مادۀ ۱۳ قانون مجازات اسلامی).
قصاص. کیفری است که جانی (مرتکب جنایت) به آن محکوم می شود و باید با جنایت او برابر باشد (مادۀ ۱۴ قانون مجازات اسلامی) و آن دو گونه است: قصاص نفس در قتل عمد، و قصاص عضو در قطع عضو یا نقص اعضا که عمدی باشد. در قصاص عضو، باید عضو موضوع قصاص با عضوی که قطع یا ناقص شده از حیث سالم بودن، اصلی بودن عضو، محل عضو مجروح یا قطع شده، مساوی باشد.
دیه. مالی است که از طرف شارع تعیین شده و مجازات جرایم شبه عمدی و خطئی محض است. بعضی گفته اند، دیه مجازات نیست بلکه ضرر و زیان و خسارت است که به زیان دیده پرداخت می شود.
تعزیر. تأدیب یا عقوبتی است که نوع و مقدار آن در شرع تعیین نشده و به نظر حاکم (قاضی) واگذار شده است، از قبیل حبس، جزای نقدی و شلاق که میزان آن باید کمتر از حد باشد (مادۀ ۱۶ قانون مجازات اسلامی). تعزیر، محدود و مقیّد به اصل قانونی بودن مجازات است، بنابراین قاضی حق ندارد متهم را به حبس یا جزای نقدی بیش از آنچه در قانون آمده، محکوم نماید.
مجازات بازدارنده. تأدیب یا عقوبتی است که از طرف حکومت برای حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع دربرابر تخلف از مقررات و نظامات حکومتی تعیین می شود، از قبیل حبس، جزای نقدی، تعطیل محل کسب و مانند آن (مادۀ ۱۷ قانون مجازات اسلامی).
اقدامات تأمینی و تربیتی. نیز ازجمله مجازات هاست، زیرا هرچند در پنج قسم مجازات های مذکور در مادۀ ۱۲ قانون مجازات اسلامی ذکر نشده لکن مادۀ ۱۱ قانون مجازات اسلامی آن ها را در ردیف مجازات ها دانسته است. مجازات ها برحسب درجه آن ها یا نسبتی که با یکدیگر دارند به چهار دسته تقسیم می شوند:
مجازات اصلی. مجازاتی که قانون برای هریک از جرایم پیش بینی کرده و قاضی باید آن را مستقیماً مورد حکم قرار دهد، مانند مجازات جرم خیانت در امانت که حبس از شش ماه تا دو سال است (مادۀ ۶۷۳).
مجازات تبعی. مجازاتی است که بدون ذکر در حکم دادگاه، به تبعیت از مجازات اصلی بر محکوم اعمال می شود. مجازات تبعی را قانون معلوم می کند، مانند محرومیت از حقوق اجتماعی که برای مرتکبان جرایم عمدی، به تبع مجازات اصلی بر آن ها تحمیل می شود. (مادۀ ۶۲ مکرر قانون مجازات اسلامی).
مجازات تکمیلی یا تتمیمی. مجازاتی است که دادگاه طبق قانون، علاوه بر مجازات اصلی، برای مجرم تعیین می کند و در حکم ذکر می نماید، مانند این که دادگاه مجرم را برای مدتی از اقامت در نقطۀ معیّن ممنوع سازد.
مجازات بدل از مجازات دیگر. قانون گزار اجازه داده دادگاه در صورت احراز جهات مخفّفه، مجازات تعزیری یا بازدارنده را تخفیف دهد یا تبدیل به مجازات از نوع دیگری نماید که مناسب تر به حال متهم باشد (مادۀ ۲۲) یا برعکس، اگر کسی که محکوم به اقامت در محل معیّن شده، آن محل را ترک کند، دادگاه می تواند این مجازات را به جزای نقدی یا زندان تبدیل کند (مادۀ ۲۰). مجازات ها را از حیث هدف آن ها نیز تقسیم کرده اند:
مجازات ترهیبی. مجازات هایی که هدف آن ترساندن مجرم، به صورت آزار و رنج بردن متهم (شلاق) یا سلب آزادی اوست (حبس).
مجازات ترذیلی. مجازات هایی که هدف از آن کوچک کردن و خوارنمودن مجرم است و ممکن است به صورت تبعید یا محرومیت از حقوق اجتماعی باشد.
مجازات تکدیری. مجازات هایی که هدف آن توبیخ شخص است و در جرایم کوچک یا خلاف اعمال می شود و اغلب به صورت جزای نقدی است.
مجازات انتظامی یا اداری. مجازات هایی که برای تخلفات و جرایم متصدیان مشاغل و حرفه های خاص وضع شده است، مانند توبیخ یا انفصال و لغو پروانۀ شغل که برای تخلفات قضات دادگستری یا وکلای دادگستری و کارشناسان و پزشکان وضع شده است. مجازا ت های اداری برای تخلفات کارکنان دولت، شامل توبیخ، تنزل مقام و انفصال موقت یا دائم، است. مجازات در معنای دیگر به تدابیر اقتصادی یا نظامیِ اتخاذشده از سوی دولت یا دولت هایی برای اجرای حقوق بین الملل اطلاق می شود. نخستین نمونۀ توسل به مجازات ها، در قالب محاصرۀ تجاری، تلاشی بود که جامعۀ ملل در سال های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۶ در جریان جنگ حبشه برای تحریم اقتصادی ایتالیا صورت داد. دیگر نمونه های وضع مجازات عبارت اند از: تحریم اقتصادی رودزیا توسط سازمان ملل پس از اعلام یک جانبۀ استقلال از جانب دولت آن کشور؛ اقداماتی که سازمان ملل و دیگر سازمان ها از ۱۹۸۶ به دلیل نقض حقوق بشر برضد دولت افریقای جنوبی اتخاذ کردند، که بیشتر آن ها در ۱۹۹۳، و تدابیر سازمان ملل نیز در ۱۹۹۴، لغو شدند؛ تحریم اقتصادی عراق در ۱۹۹۰ در اعتراض به حملۀ آن کشور به کویت درپی قطعنامه هایی که سازمان ملل در این خصوص صادر کرد؛ محاصرۀ تجاری رژیم نظامی هائیتی از طرف سازمان ملل در سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ («سازمان دولت های امریکایی» و ایالات متحد امریکا از ۱۹۹۱ این رژیم را در محاصرۀ تجاری قرار داده بودند)؛ مجازات های بین المللی که از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ در اعتراض به پشتیبانی صربستان از صرب های بوسنی بر ضد صربستان وضع شد؛ مجازات هایی که در ۱۹۹۸، درنتیجۀ بحران کوزوو صورت گرفت؛ و نیز مجازات هایی که در ۱۹۹۸، درپی آزمایش های هسته ای هند و پاکستان، بر ضد این دولت ها در نظر گرفته شد.

جدول کلمات

عقوبت

مترادف ها

retribution (اسم)
عقبی، تلافی، پاداش، کیفری، مجازات، کیفر، سزا

punishment (اسم)
اجر، تنبیه، تادیب، مجازات، گوشمالی، سزا

penalty (اسم)
تاوان، جریمه، مجازات، کیفر، جزا

reprimand (اسم)
سرزنش، مجازات، توبیخ، سرزنش و توبیخ رسمی

فارسی به عربی

توبیخ , عقاب , عقوبة

پیشنهاد کاربران

بُرد = هدف / آهنگ ( مقصد ) مانند دامنه و برد ( هدف ) در ریاضی
برخی از شهر ها مورد هدف ( آماج برد ) قرار گرفت
اجازه بده = بِ هِل ( از کاربن هِلیدن )
مُجاز =سزاوار /هِلام / هِلامد /روابرد / رواهِل ( مُجاز ( روابُرد/سزا / سزاوار ) به انجام اینکار هستیم )
...
[مشاهده متن کامل]

اجازه = روادید / رواسَت ( مانند فراسَت =در چمار و مینوی رخصت = اجازه )
مَجاز = مزاج =مزه=طعم
تجویز = هِلِشت / دستور
جزا = سزا
مجازات = تنبیه / سزار ( مانند کتک = که تک میشود ضربه کوچک ؛ برای مجازات = سزار = از زار آمده

♦️
نوواژه برای جایگزینیِ#to_penalise به معنای مجازات کردن یا جریمه کردن
ا↙️
#کنالیدن ( kenālidan )
یا:
#کناشتن ( kenāshtan ) 👈 کن ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - kay به معنای مجازات کردن، کیفر دادن ) - - اشتن ( نشانه ی مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

🔺 نکته:
ستاکِ حالِ کِناشتَن می شود: کِنال . ( بسنجید با هِشتن —� هِل. )
پایین صفحه را ببینید.
▪️مثال:
۱ - قانون های تازه ی مالیاتی مردمِ فرودست را می کِنالَد ( جریمه می کند. )
۲ - داور بازیکنِ بارسلونا را به دلیلِ خطا بر روی بازیکنِ حریف با نشان دادن کارتِ زرد کِناشت ( کِنالید، جریمه کرد. )
🔺 توجه:
🔹 #penalization
🔹 #کنالش ( کِنالِش )
یا: #کناشت ( کِناشت )
▪️مثال:
او سخت مخالفِ کِناشتِ ( جریمه ی ) زنان به دلیلِ رویان افکنی ( سقطِ جنین ) بود.
🔸 #penal جزایی، کیفری
🔸 #کنالین
یا: #کنالی
یا: #کنال شایا
▪️مثال:
نژادپرستیِ نهادینه در همه ی نهادهای آموزشی، کِنالی ( جزایی ) و قانونی در ایالت های آمریکا دیده می شود.
🔹 #penally ازنظرِ کیفری
🔹 #کنالانه
▪️مثال:
قانون های ما باید کِنالانه ( ازنظرِ جزایی یا کیفری ) بازبینی و اصلاح شوند.
🔸 #penality جزایی بودگی، کیفری بودگی
🔸 #کنالینگی ( کِنالینِگی )
یا: #کناشتگی ( کِناشتِگی )
▪️مثال:
این رفتار اگرچه هنجارمند نیست، ولی در کِنالینِگیِ ( کِناشتِگی، کیفرشایابودگیِ، سزاوارِجزابودگیِ ) آن هنوز شک و تردید وجود دارد.
🔹 #penalty
🔹 #کنال ( کِنال )
یا: #کناله ( کِناله )
▪️مثال:
۱ - بالاترین کِنال ( جریمه، مجازات ) برای دزدی از بانک در این کشور ده سال زندان است.
۲ - آن ها یک ضربه ی کِنال ( پنالتی ) در طولِ بازی به دست آوردند که آن را هم گل نکردند.
🔸 هم ریشه های دیگرِ #کناشتن ، #کنالش ، #کنالین و #کنال در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 انتقام، مجازات ➖ kaēna
فارسی میانه 👈 کین، کینه ➖ kēn
سغدی 👈 کین ➖ kyn
خوارزمی 👈 کینه ➖ kynk
فارسی 👈 کین، کینه
کردی 👈 کینه ➖ kin
بلوچی 👈 کینه ➖ kinagh
پشتو 👈 کینه ➖ kina
آسی 👈 شرف ➖ chith�
سانسکریت 👈 کینه ➖ cāyati
اسلاوی باستان 👈 بها، افتخار ➖ cēna
ایرلندی باستان 👈 تقصیر ➖ cinad
لیتوانیایی 👈 بها، ارزش ➖ k�ina
بلغاری 👈 شرف ➖ c�na
روسی 👈 تقصیر ➖ kajatu
لاتینی 👈 مربوط به مجازات ➖ poenalis
یونانی 👈 انتقام، تنبیه ➖ ποινή
لاتینی 👈 درد، رنج ➖ poena
انگلیسی 👈 جریمه کردن ➖ penalise
انگلیسی 👈 درد، عذاب ➖ pain
پورواهندواروپایی 👈 کیفر دادن ، مجازات کردن ➖ - kwei
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی

عقوبت
مجازات: بار کردن هزینه ( سنگین یا سبک ) مالی یا فیزیکی به کسی به دلیل زیرپا گذاشتن قانون به صورت جریمه، یا زندان یا مرگ برای پیشگیری از ناهنجاری های اجتماعی و نیز بهبود رفتارهای قانون شکن. ( https://www. cnrtl. fr/definition/ch�timent )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
بندام bandām ( سغدی )
کیفر keyfar، هروانه harvāne ( دری ) .

مجازات ( فیلم ۱۳۷۳ ) فیلمی به کارگردانی جهانگیر جهانگیری و نویسندگی رضا حیدرنژاد و رضا عقیلی ساختهٔ سال ۱۳۷۳ است.
«حاج حیدر» به دست شخصی به قتل می رسد. .
• جمشید هاشم پور
• محمود دینی
• افسانه بایگان
...
[مشاهده متن کامل]

• جمشید مشایخی
• کامران باختر
• یداله رضوانی
• مرجانه دلدارگلچین
• شهرام عجم
• اسماعیل خدابخش
• اصغر مهرپیشه
• اکبر طلایی
• رمضان فهیم خواه
• رحیم شمشیری
• مجتبی رهنمودی
• الیاس شهبازی
• منصور والامقام

مجازات
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مجازات_(فیلم_۱۳۷۳)
مجازات فیلمی به کارگردانی مهدی فخیم زاده و نویسندگی میلاد و مهدی فخیم زاده محصول سال ۱۳۵۴ است.
هاشم بلندپرواز ( بهمن مفید ) و دوستش رضا جیرجیر ( حسین گیل ) دست به سرقت می زنند. . .
• بهمن مفید در نقش هاشم بلند پرواز
...
[مشاهده متن کامل]

• هاله
• مهدی فخیم زاده در نقش جعفر
• حسین گیل در نقش رضا جیرجیر
• احمد معینی

مجازات
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مجازات_(فیلم_۱۳۵۴)
واژه مجازات
معادل ابجد 452
تعداد حروف 6
تلفظ mojāzāt
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: مجازاة]
مختصات ( مُ ) [ ع . مجازاة ]
آواشناسی mojAzAt
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
بهترین واژه های جایگزین پارسی سزا و فرجام است.

همه إنسان ها ؛یه روزی؛ مُجازات میشن برای کارهای که إنجام ندادن در حال میتوانستند انجام بدن.
لا وَزر!
أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی
کیفر . . . .
مجازات یا تنبیه شکلی از هشدار برای فرد خاطی می باشد تا فرد متوجه اشتباه خود شود.
با یاد او
مجازات یا تنبیه شکلی از هشدار برای فرد خاطی می باشد تا فرد متوجه اشتباه خود شود.
در صورت اصرار مجرم به تکرار آگاهانه جرم یا گناه، مجازات شدیدتری بر وی اعمال میگردد.
لغت نامه دهخدا:
مجازات. [ م ُ ] ( ع مص ) پاداش دادن و جزا دادن در نیکی و بدی. ( آنندراج ) ( غیاث ) . جزا و پاداش نیکی و یا بدی دادن و مکافات. ( از ناظم الاطباء ) : . . .
پاتیراس
و
پات اپره
پات اپره به پاداپره و سپس پادافره دگرگون شده است.
فادافره
نیز دیده شده است.
پسندیده تر پاداپره است.
تادیب، تقاص، تنبیه، توبیخ، جزا، سزا، سیاست، عقاب، عقوبت، کیفر، گوشمال، گوشمالی
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اینیت ( اوستایی: اینیتی )
اَکویا ( اوستایی )
پاتیراس ( پهلوی: پاتفراس )
آوینِش ( پهلوی: آوینیشْن )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس