مجادله آیات شیطانی یا ماجرای سلمان رشدی واکنش پرشور و غالباً خشونت آمیز مسلمانان به انتشار رمان آیات شیطانی سلمان رشدی است که نخستین بار در سال ۱۹۸۸ در بریتانیا منتشر شد و تا حدی ملهم از زندگی محمد بود. بسیاری از مسلمانان رشدی را به توهین به مقدسات و کفر متهم کردند و در سال ۱۹۸۹ روح الله خمینی در ایران فتوایی مبنی بر وجوب مسلمانان به قتل رشدی صادر کرد. تلاش ها برای کشتار و بمبگذاری های متعددی در پاسخ به این رمان صورت گرفت. دولت ایران تا سال ۱۹۹۸ از فتوا علیه رشدی حمایت کرد، در این زمان سید محمد خاتمی رئیس جمهور تازه انتخاب شده ایران اعلام کرد دیگر از کشتن رشدی حمایت نمی کند. به هرروی فتوا همچنان پابرجاست.
... [مشاهده متن کامل]
گفته می شود که این موضوع «مسلمانان را از غربی ها در امتداد خط گسل فرهنگ» تقسیم کرده است، و یک ارزش اصلی غرب یعنی آزادی بیان را در معرض خطر قرار داد. اینکه «هیچ کس نباید به خاطر آنچه می گوید یا می نویسند کشته شده، تهدید به کشته شدن شود یا با خطری جدی مواجه شود» برخلاف دیدگاه بسیاری از مسلمان ها که هیچ کس نباید آنقدر آزاد باشد که با تحقیر «عزت پیامبر» «به مسلمان ها توهین و بدگویی کند». حنیف قریشی، نویسنده انگلیسی، این فتوا را «یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ ادبیات پس از جنگ» خواند.
حتی قبل از انتشار آیات شیطانی، کتاب های سلمان رشدی جنجال برانگیخته بود. رشدی نقش خود را به عنوان یک نویسنده «شامل نقش مخالف دولت» می دانست. کتاب دوم او «بچه های نیمه شب» ایندیرا گاندی را خشمگین کرد زیرا به نظر می رسید که «خانم گاندی را مسئول مرگ شوهرش از طریق غفلت» دانسته بود. «رمان «شرم» در سال ۱۹۸۳، شخصیت های سیاسی، فرهنگی و مذهبی پاکستان را هدف گرفت. و به عنوان یک دعوای خانوادگی بین اسکندر هاراپا ( ذوالفقار علی بوتو ) و جانشین او رضا حیدر ( ضیاء الحق ) به تصویر می کشد. «شلوار آهنی باکره» بی نظیر بوتو، نخست وزیر پاکستان معرفی شده است.
مواضع رشدی به عنوان یک چپگرای متعهد قبل از انتشار کتابش، منشأ بحث هایی بود. او از بسیاری از کسانی که بعداً در جریان جنجال به او حمله کردند، دفاع کرد. رشدی به شدت حکومت شاه را محکوم کرد و از انقلاب اسلامی ایران حداقل در مراحل اولیه آن حمایت کرد. او حمله بمباران آمریکا به طرابلس در سال ۱۹۸۶ را محکوم کرد اما سه سال بعد خود را در معرض تهدید معمر القذافی رهبر لیبی دید. او کتابی نوشت که به شدت از سیاست خارجی آمریکا به طور کلی و ازجنگ در نیکاراگوئه به طور خاص انتقاد کرد، به عنوان مثال دولت آمریکا را «راهزنی که خود را به عنوان کلانتر نشان می دهد» نامید. اما پس از فتوای روح الله خمینی، دولت ایران او را متهم به «یک مأمور پست سیا» کرد.
... [مشاهده متن کامل]
گفته می شود که این موضوع «مسلمانان را از غربی ها در امتداد خط گسل فرهنگ» تقسیم کرده است، و یک ارزش اصلی غرب یعنی آزادی بیان را در معرض خطر قرار داد. اینکه «هیچ کس نباید به خاطر آنچه می گوید یا می نویسند کشته شده، تهدید به کشته شدن شود یا با خطری جدی مواجه شود» برخلاف دیدگاه بسیاری از مسلمان ها که هیچ کس نباید آنقدر آزاد باشد که با تحقیر «عزت پیامبر» «به مسلمان ها توهین و بدگویی کند». حنیف قریشی، نویسنده انگلیسی، این فتوا را «یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ ادبیات پس از جنگ» خواند.
حتی قبل از انتشار آیات شیطانی، کتاب های سلمان رشدی جنجال برانگیخته بود. رشدی نقش خود را به عنوان یک نویسنده «شامل نقش مخالف دولت» می دانست. کتاب دوم او «بچه های نیمه شب» ایندیرا گاندی را خشمگین کرد زیرا به نظر می رسید که «خانم گاندی را مسئول مرگ شوهرش از طریق غفلت» دانسته بود. «رمان «شرم» در سال ۱۹۸۳، شخصیت های سیاسی، فرهنگی و مذهبی پاکستان را هدف گرفت. و به عنوان یک دعوای خانوادگی بین اسکندر هاراپا ( ذوالفقار علی بوتو ) و جانشین او رضا حیدر ( ضیاء الحق ) به تصویر می کشد. «شلوار آهنی باکره» بی نظیر بوتو، نخست وزیر پاکستان معرفی شده است.
مواضع رشدی به عنوان یک چپگرای متعهد قبل از انتشار کتابش، منشأ بحث هایی بود. او از بسیاری از کسانی که بعداً در جریان جنجال به او حمله کردند، دفاع کرد. رشدی به شدت حکومت شاه را محکوم کرد و از انقلاب اسلامی ایران حداقل در مراحل اولیه آن حمایت کرد. او حمله بمباران آمریکا به طرابلس در سال ۱۹۸۶ را محکوم کرد اما سه سال بعد خود را در معرض تهدید معمر القذافی رهبر لیبی دید. او کتابی نوشت که به شدت از سیاست خارجی آمریکا به طور کلی و ازجنگ در نیکاراگوئه به طور خاص انتقاد کرد، به عنوان مثال دولت آمریکا را «راهزنی که خود را به عنوان کلانتر نشان می دهد» نامید. اما پس از فتوای روح الله خمینی، دولت ایران او را متهم به «یک مأمور پست سیا» کرد.