مجاب

/mojAb/

مترادف مجاب: پذیرا، راضی، رضا، متقاعد، تسلیم، مغلوب

برابر پارسی: پذیرا، پاسخ یافته، پاسخ پذیرفته

معنی انگلیسی:
confuted, reduced to silence, convinced, answered

لغت نامه دهخدا

مجاب. [ م ُ ] ( ع ص ) جواب داده شده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث ). جواب داده و پاسخ داده. ( ناظم الاطباء ). پاسخ کرده. پاسخ شنیده. که وی را پاسخ داده باشند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مجاب الدعوة ؛ کسی که دعای وی پذیرفته و قبول گردد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
|| قبول کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مأخوذ از تازی ، ساکت شده در مباحثه و مناقشه و گفتگو. ( ناظم الاطباء ) مغلوب در مناظره. مُفحَم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

پاسخ داده شده، کسی که جواب شنیده
(اسم ) ۱ - کسی که بدو جواب داده باشند پاسخ داده شده . ۲ - مغلوب در مناظره .

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . ] (اِمف . ) جواب داده ، پاسخ داده شده .

فرهنگ عمید

پاسخ داده شده، کسی که قانع شده.

پیشنهاد کاربران

بپرس