مثوب
لغت نامه دهخدا
مثوب. [ م ُث ْ وِ ] ( ع ص ) جزادهنده و مکافات دهنده و عوض دهنده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اثواب شود.
مثوب. [ م َث ْوَ ] ( اِخ ) شهری است به یمن. ( از معجم البلدان ) ( ازمنتهی الارب ). نام شهری به حضرموت و در اینجا سپاه وهرز به یاری اهل یمن از کشتیها فرود آمدند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ابناء و وهرز شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید