مثلثه

لغت نامه دهخدا

( مثلثة ) مثلثة. [ م ُ ث َل ْ ل َ ث َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث مثلث. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مثلث و مثلثه شود.

مثلثة. [ م َ ل ِ ث َ ] ( ع اِ ) سوم تار از بربط. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مثلث شود.
مثلثه. [ م ُ ث َل ْ ل َ ث َ / ث ِ ] ( از ع ، ص ، اِ ) مأخوذ از تازی ،سه تایی و سه گوشه. ( ناظم الاطباء ). سه گوشه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). یکی از مثلثات چهارگانه مصطلحه ٔمنجمین است. ( آنندراج ). در نزد منجمان هر سه برجی از بروج دوازده گانه را که بر طبیعت واحد باشند خوانندپس حمل و اسد و قوس مثلثه آتشی هستند زیرا هر سه بر طبیعت آتشند و ثور و سنبله و جدی مثلثه ارضیه هستند زیرا هر سه بر طبیعت خاکند و جوزا و میزان و دلو مثلثه هوائیه اند زیرا هر سه بر طبیعت هوا هستند و سرطان و عقرب و حوت مثلثه مائیه هستند زیرا هر سه برطبیعت آبند و هر یک از مثلثه های مذکور به ستاره ای منسوب است که آن ستاره را رب آن مثلثه نامند و ارباب دو مثلثه ناریه و هوائیه کواکب نرینه از سیارات می باشند و ارباب دو مثلثه ارضیه و مائیه کواکب ماده ازسیارات هستند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). آن برجها که طبع ایشان یکی است به هر دو کیفیت ، نهادشان اندر فلک بر زاویه های مثلث متساوی الاضلاع است. وزین جهت برجهای مثلثه را یک چیز شمرند هر چند سه اند. و حکم ایشان یا یکی باشد یا نزدیک یک به دیگر. پس مثلثه نخستین حمل و اسد و قوس است آتشی گردآرنده و برکننده و تفصیل دلالت برجهای او آن است که حمل را آن آتشهاست که همی فروزند و بکار دارند. و اسد را آن آتشها که اندر سنگ و درخت بود و قوس را آن آتشهای غریزی است که از دل جانور به تن او پراکنده همی شود. و مثلثه دوم ثور و سنبله و جدی است خاکی دهنده از تونگری و تفصیلش آن است که ثور را آن گیاههاست که تخم ندارند و سنبله را آنچه تخم دارد و درخت او خرد بود و جدی را آنچه بالا گیرد و دراز و بزرگ شود. و مثلثه سیم جوزا و میزان و دلو هوایی است ، بادی پراکنده و به تفصیل جوزا را آن هوای معتدل است که زنده کند و زنده دارد ومیزان را آن هواست که درختان از وی ببالند و آبستن شوند و میوه برسانند و دلو را هوای آشفته و زیانکار.مثلثه چهارم سرطان و عقرب و حوت آبی است بستاننده.و به تفصیل سرطان را آب خوش و پاک و عقرب را آب آمیخته و سخت رو و حوت را آب شور و گنده و ناخوش. ( التفهیم ص 351 و352 ). هر سه برجی که بر یک طبیعت باشند که آنها را بر سه کوکب منسوب دارند که یکی صاحب مثلثه باشد و مقدم به روز و دیگری مقدم در شب و سومی شریک این دو به شب و روز. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مثلث یا مثلث. آبی . برجهای سرطان عقرب و حوت . یا مثلث. آتشی. برجهای حمل اسد و قوس. یا مثلث. بادی . برجهای جوزا میزان و دلو . یا مثلث. خاکی . برجهای ثور سنبله و جدی .
سوم تار از بربط

فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) ویژگی حرفی که دارای سه نقطه است: پ.
۲. ویژگی هرسه برجی که بر طبیعتی واحد دلالت کنند.
۳. (ادبی ) = مثلث
* مثلثهٴ آبی (مایی ): (نجوم ) [قدیمی] سه برج حوت و سرطان و عقرب.
* مثلثهٴ آتشی (ناری ): (نجوم ) [قدیمی] سه برج حمل و اسد و قوس.
* مثلثهٴ بادی (هوایی ): (نجوم ) [قدیمی] سه برج جوزا و میزان و دلو.
* مثلثهٴ خاکی (ترابی ): (نجوم ) [قدیمی] سه برج ثور و سنبله و جدی.

دانشنامه آزاد فارسی

مُثَلَّثه
در احکام نجوم، هر یک از چهار دستۀ سه تایی از برج های دوازده گانۀ فلکی که طبیعت یکسانی از طبیعت های چهارگانه را برای آن ها قائل بودند. حمل، اسد و قوس که گرم و خشک فرض می شدند، مثلثۀ آتشی (ناری)؛ ثور، سنبله و جَدی که سرد و خشک بودند، مثلثۀ ارضی (خاکی)؛ جوزا، میزان و دلو با طبع گرم و تَر، مثلثۀ هوایی (بادی)؛ و سرطان، عقرب و حوت با طبع سرد و تر، مثلثه مائی (آبی) به شمار می آمدند. فاصلۀ اول هر برج یک مثلثه با برج بعدی (مثلاً حمل با اسد) یک سوم دور فلک یا ۱۲۰ درجه است. به هر یک از چهار مثلثه سیاره ای را نسبت می دادند و آن را رب مثلثه می نامیدند. ارباب دو مثلثۀ ناری و هوایی سیاره های نرینه و ارباب مثلثه های ارضی و مائی سیاره های ماده بودند. ارباب مثلثه ناری، در روز خورشید و سپس مشتری و در شب مشتری و سپس خورشید بود و شریک آن را در روز و شب زحل می دانستند. ارباب مثلثۀ ارضی، در روز زهره و سپس ماه و در شب ماه و سپس زهره و شریک آن در شب و روز مریخ بود. ارباب مثلثۀ هوایی، در روز زحل و سپس عُطارِد و در شب عُطارد و سپس زحل بود و شریک آن را در شب و روز مشتری می دانستند. ارباب مثلثۀ مائی، در روز زهره و سپس مریخ و در شب مریخ و سپس زهره و شریک آن نیز در روز و شب ماه بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس