مثل شدن. [ م َ ث َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مشهور شدن. ( آنندراج ). شهرت یافتن در صفتی : شد مثل در خام طبعی آن گدااو از این خواهش نمی آمد جدا.مولوی.ز زخم من به رعنایی مثل شد تیغ خونریزش کند اندام پیدا آب چون در جویبار افتد.صائب ( از آنندراج ).|| مورد مثل واقع شدن حکایتی. حکم مثل پیدا کردن حدیث و داستانی.
( مصدر ) ۱ - مورد مثل واقع شدن حکایت و داستانی . ۲ - در صفتی مشهور شدن : شد مثل در خام طبعی آن گدا او ازین خواهش نمی آمد جدا . ( مثنوی )