مثل آتش خواه ؛ آنکه درنگ نیارد و بمحض آمدن بازگشتن خواهد :
ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی
وز هر رگ جان من به آتش راهی
چون میدانی که در دل آتش دارم
ناآمده بگذری ، چو آتش خواهی.
عطار.
ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی
وز هر رگ جان من به آتش راهی
چون میدانی که در دل آتش دارم
ناآمده بگذری ، چو آتش خواهی.
عطار.