مثقبه. [ م ِ ق َ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) مِثقَب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
تاشرط شغل سوزن و سوزنگری به عرف
آخر بود به مثقبه اول به مطرقه.
سوزنی ( یادداشت ایضاً ).
با آلات و اسبابی مخصوص که فی المثل بمنزله مثقبه نجاری است. ( المآثر و الاَّثار، ص 114 ). و رجوع به مثقب شود.