مثالی

/mesAli/

لغت نامه دهخدا

مثالی. [ م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به عالم مثال. ( ناظم الاطباء ).
- قالب مثالی ؛ کالبدی چون کالبد مردم که روح در عالم برزخ بدان در شود. بدن هورقلیائی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به قالب مثالی شود.

مثالی. [ م َ ] ( ع اِ ) اصل آن مثالث است مانند ثالی در ثالث ، و مثالث تارهای سوم عود است از آلات موسیقی. ( از حاشیه دیوان حافظ چ قزوینی ص 325 ) :
سلام اﷲ ما کر اللیالی
و جاوبت المثانی و المثالی.
حافظ ( دیوان ایضاً ).
و رجوع به مثالث شود.

فرهنگ فارسی

(صفت ) منسوب به مثال . یا قالب مثالی . عالم مثال .
تارهای سوم عود از آلات موسیقی

پیشنهاد کاربران

بپرس