متیل

/metil/

معنی انگلیسی:
methyl, slip, (pillow -) case

لغت نامه دهخدا

متیل. [ م ِ ] ( اِ ) پیه سوز که برادر شمعدان است. ( برهان ). پیه سوز. ( جهانگیری ). قسمی از چراغدان پایه دار که پیه سوز گویند. ( ناظم الاطباء ). رشیدی کلمه را به فتح اول آورده به معنی سپندسوز و... شاهدی ندارد. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).

متیل. [ م ِ / م َ ] ( اِ ) آستر بالش و دشک یعنی پارچه زیرین که در میان آن پر و پنبه و جز آن نهند و به روی آن پارچه ظریفی کشند که روه [رویه ] نامند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پارچهای که روی بالش یالحاف میکشند
( اسم ) پارچه ای معمولا سفید که روی بالش و لحاف کشند .
پیه سوز

فرهنگ معین

(مِ ) (اِ. ) پارچه ای که روی بالش یا لحاف می کشند.

فرهنگ عمید

پارچه ای که روی بالش یا لحاف می کشند.

گویش مازنی

/metil/ آستر بالش

دانشنامه آزاد فارسی

مِتیل (methyl)
بنیان CH-۲. ممکن است به صورت بنیاد آزاد ناپایدار یا جزو اجزای مواد آلی یافت شود. استات متیل، کلرور متیل، و الکل متیلیک دارای این رادیکال اند.

مترادف ها

methyl (اسم)
متیل

فارسی به عربی

میثیل

پیشنهاد کاربران

متیل ینی دشک های ک کعمولا تو پادگان ها زمان شاه میدادن سربازا
پوست و دهان متیل بر اثر مصرف ماده محرک شیشه بوجود می آید متیل یعنی لب و دهان روشن که بر اثر مصرف شیشه بوجود می آید،

بپرس