متیقن
/motayaqqen/
مترادف متیقن: بی شبهه، بی شک، بی گمان، حتم، یقین، محقق، ثابت شده، استوار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- متیقن گردیدن ؛ متیقن گشتن. به یقین دانستن چیزی : رنگ از رخ پریده متیقن به قتل خود گردید. ( مجمل التواریخ گلستانه ، ص 271 ).
|| بی گمان دانسته شده. یقین و بی شبهه و بیگمان و محقق و ثابت. و رجوع به تیقن شود. || تفتیش کننده و تفحص کننده. ( ناظم الاطباء ).
متیقن. [ م ُ ت َ ی َق ْ ق َ ] ( ع ص ) بی گمان و به یقین دانسته. یقین و بر کنار از شبهه و گمان و تردید.
- قدر متیقن ؛ آنچه بر آن یقین باشد. آنچه به یقین در تمام اقوال و عقاید و مفاهیم مختلف وجود دارد. قدر مسلم چنانکه در مشکوک بودن حکمی نسبت به موضوعی میان حرمت و وجوب ، وجود حکم نسبت به آن موضوع قدر متیقن است ولی وجوب یا حرمت آن مورد شک و خلاف است. ( از فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(مُ تَ یَ قَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - به یقین دانسته ، بی گمان دانسته . ۲ - یقین ، بی شبهه .
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] متیقِّن، متعلق یقین می باشد. و در اصول فقه کاربرد دارد.
متیقِّن، به چیزی می گویند که یقین به آن تعلق می گیرد (متعلق یقین)، خواه حکم باشد یا موضوع ، امر وجودی باشد یا عدمی، کلی باشد یا جزئی، مانند:حیات زید، یا وجوب نماز جمعه در عصر حضور معصوم .(علیه السلام)
کاربرد اصولی
از جاهایی که از متیقن سخن به میان می آید، بحث استصحاب و قاعده یقین است.
متیقِّن، به چیزی می گویند که یقین به آن تعلق می گیرد (متعلق یقین)، خواه حکم باشد یا موضوع ، امر وجودی باشد یا عدمی، کلی باشد یا جزئی، مانند:حیات زید، یا وجوب نماز جمعه در عصر حضور معصوم .(علیه السلام)
کاربرد اصولی
از جاهایی که از متیقن سخن به میان می آید، بحث استصحاب و قاعده یقین است.
wikifeqh: متیقن
پیشنهاد کاربران
موضوع یقین
به چیزی که یقین به آن تعلق می گیرد.
امری یقینی و بدون شک
به چیزی که یقین به آن تعلق می گیرد.
امری یقینی و بدون شک
امری یقینی و بدون شک
مُتَیَقَّن : ( مُ تَ یَ ق قَ ن ) [motayaqqan] : بی شک ، بی گمان ، حتم ، یقین ، به یقین دانسته شده ، محقق ، استوار ، بی شبهه
بی برو برگرد، بی تردید