متیخه
لغت نامه دهخدا
متیخة. [ م ِ ی َ خ َ ] ( ع اِ ) ( از «ت ی خ » ) چوبدستی. ( منتهی الارب ). عصا. ( اقرب الموارد ) ( محیط المحیط ). || شاخ خرمابن و چوب خوشه خرما و قیل کل ماضرب به من جرید او عصا او درة او غیر ذلک. ( از منتهی الارب ). شاخه خرمابن و ساقه خوشه خرما. ( ناظم الاطباء ). اسم شاخه خرمابن یا اصل عرجون. ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). و رجوع به ماده قبل شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید