متیخه

لغت نامه دهخدا

( متیخة ) متیخة. [ م ِت ْ تی خ َ ] ( ع اِ ) ( از «م ت خ » ) چوبدستی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || چوب پشم زدن باریک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). چوب باریک که بدان پشم زنند. ( ناظم الاطباء ). چوب پنبه زنی ( مطرق ) باریک و نرم و گویند هر چیز که بدان زنند از جرید و عصا و درة. ( از اقرب الموارد ). || شاخه خرمابن و ساقه خوشه خرما. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده بعد شود.

متیخة. [ م ِ ی َ خ َ ] ( ع اِ ) ( از «ت ی خ » ) چوبدستی. ( منتهی الارب ). عصا. ( اقرب الموارد ) ( محیط المحیط ). || شاخ خرمابن و چوب خوشه خرما و قیل کل ماضرب به من جرید او عصا او درة او غیر ذلک. ( از منتهی الارب ). شاخه خرمابن و ساقه خوشه خرما. ( ناظم الاطباء ). اسم شاخه خرمابن یا اصل عرجون. ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). و رجوع به ماده قبل شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس