متیح. [ م ِ ی َ ] ( ع ص ) آن که پیش آید به کاری که نباید، یا آن که خود را در بلا افکند. ( ازمنتهی الارب ) ( آنندراج ). تیاح. ( از اقرب الموارد ) ). کسی که پیش آید وی را کاری که نباید و قصد آن نکرده باشد و کسی که خود را در بلا افکند. ( ناظم الاطباء ). ورجوع به تیاح شود. || اسبی که از نشاط خمان و چمان رود. || قلب متیح ؛ دل مایل بهر چیز. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). متیح. [ م ُ ی َ ] ( ع ص ) تقدیر شده و تعیین شده و اندازه شده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به متاح شود.