متکیف

لغت نامه دهخدا

متکیف. [ م ُ ت َ ک َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) بیان شده و موصوف در هیئت و کیفیت و دارای کیفیت و چگونگی. ( ناظم الاطباء ). || دارای کیفیت و مستی و نشئه. ( ناظم الاطباء ). || کسی که عیب میکند و سرزنش می زند. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تکیف شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پذیرند. کیفیتی . ۲ - کیف برنده نشاه برنده جمع : متکیفین .

فرهنگ معین

(مُ تَ کَ یِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - پذیرندة کیفیتی . ۲ - در فارسی کیف برنده ، نشأه برنده ، ج . متکیفین .

فرهنگ عمید

آن که کیفیتی بپذیرد، آن که کیفیتی به خود گیرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس