متکی بودن به


معنی انگلیسی:
count, depend, lean, reckon

مترادف ها

rest (فعل)
تکیه دادن، کردن، راحت کردن، استراحت کردن، اسودن، ارمیدن، متکی بودن به

فارسی به عربی

استراحة

پیشنهاد کاربران

بپرس