متکی

/mottaki/

مترادف متکی: دل گرم، مستظهر، معتمد، پشتگرم، تکیه زده

برابر پارسی: استوار

معنی انگلیسی:
based, relying, leaning, [o.s.] leaning, reliant

لغت نامه دهخدا

متکی. [ م ُ ] ( اِ ) شیرین بیان . ( گیاه شناسی گل گلاب ص 221 ). گیاهی است از تیره سبزی آساها که در حقیقت یکی ازگونه های شیرین بیان است. میجر. شیرین بیان. ( از فرهنگ فارسی معین ). به لغت مردم کرمان گیاهی که ریشه آن را شیرین بیان و ملهتی و به تازی اصل السوس گویند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به سوس و اصل السوس شود.

متکی. [ م ُت ْ ت َ] ( ع ص ) ( از «وک ء» ) تکیه کننده. ( از منتهی الارب ) ( غیاث ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). تکیه کننده و پشت بر چیزی داده و محل تکیه و پشتیبان. ( ناظم الاطباء ). تکیه داده و پشت بر چیزی داده و تکیه گاه ساخته. کسی که تکیه میکند و پشت می دهد و می نشیند و مخصوصاً بر روی پاشنه پاها. و آن که لم میدهد و به یک طرف می افتد . ( ناظم الاطباء ). تکیه کننده. پشت دهنده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
ای بر سریر دولت و اقبال متکی
ممدوح بی خلافی و مخدوم بی شکی.
سوزنی.
هر یکی گفتش که شاباش ای ذکی
بادبختت بر عنایت متکی.
مولوی ( مثنوی چ خاور ص 161 ).
گرد میگشتی که اندرشهر کیست
کو بر ارکان بصیرت متکی است.
مولوی.

متکی. [ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به متک که نام اجدادی است. ( الانساب سمعانی ).

فرهنگ فارسی

تکیه کننده، تکیه داده، کسی که بدیگری تکیه واعتمادکند
( اسم ) ۱ - تکیه کننده . ۲ - اعتماد کننده پشت دهنده بر : هر یکی گفتش که شا باش ای ذکی . باد بختت بر عنایت متکی . ( مثنوی )
نام اجدادی متک

فرهنگ معین

(مُ تَّ ) [ ع . متکی ء ] (اِفا. ) تکیه کننده .

فرهنگ عمید

۱. کسی که به دیگری تکیه و اعتماد کند، تکیه کننده.
۲. تکیه داده و استوار.

مترادف ها

leaning (صفت)
متکی

based (صفت)
مستقر، مبنی، متکی

relying (صفت)
متکی

supported (صفت)
متکی

trusting (صفت)
متکی

founded (صفت)
متکی

فارسی به عربی

بانتظار

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه واژه ی' اَبستان'، 'اَبستام' بمعنای معتمد، مطمئن، پشتگرم، و صفت 'اَبستانی'، 'اَبستامی' بمعنای 'اعتماد، پشتگرمی، اطمینان' بکار می رفته اند، و بر خلاف پندار بسیاری از پارسی زبانان، این واژگان به دست فراموشی سپرده نشده اند، بلکه در ادبیات پارسی نو به صورت 'وستام' و 'وستامی' دیده می شوند. این وژگان در متن 'قران قدس' که ترجمه ای ست از قران کریم به زبان پارسی، نیز بکار رفته اند. از این رو بنده پیشنهاد می کنم که واژه ی 'وستام' را به عنوان مترادف 'معتمد، مطمئن، پشتگرم'، و 'وستامی' را به عنوان هم چم 'اعتماد، اطمینان، پشتگرمی' بکار بریم.
...
[مشاهده متن کامل]

شوربختانه بسیاری از واژگان کهن پارسی که از پارسی میانه به پارسی نو رسیده، اما کمتر بکار می روند، در لغت نامه ی دهخدا، و همچنین در نبی های ( کتاب های ) سره نویسی و سره گویی نیامده اند، یا با دیسه های نادرست خود دیده می شوند . از این رو بنده و دیگران می کوشیم که پارسی زبانان را از وجود این گونه واژگان اگاه کنیم تا توان بیان شان در زبان پارسی افزایش یابد و دامنه ی لغاتی که می شناسند و بکار برند گسترده تر شود. شایان گفتن است که احیا کردن این گونه واژگان و بکارگیری انها کاری بهتر و شایسته تر از واژه سازی است، زیرا اگر همه ی ما به واژه سازی بپردازیم، هیچ هنجار و معیاری باقی نمی ماند و همه واژگان مختلفی بکار می برند و زبان پارسی آشفته و پریشان می شود. اما واژگان کهن پارسی مشخص هستند و می توان انها را در لغت نامه ها و متون پارسی میانه، و نیز برخی متون پارسی نو مانند 'قرانِ قُدس' یافت.

نمونه از کاربرد 'ابستان' در پارسی میانه:
ud har rōz *abar bāmdād dō kafčag pad kafčag ī abestān yazadān ō dahān abgandan ud āb [ī] *čē šāyēd kardan az pas xwardan pas abēgumānīhā hunsand būdan čē pad tan ud ruwān abēr sūdōmandtar. ( Jamasp - Asana, 1913, p. 154 )
ترجمه: و هر روز در بامداد دو کفچه، با کفچه اعتماد [به] ایزدان به دهان افکندن، و آبِ �چه می توان کرد� از پس [آن] خوردن، پس بی گمان [بیمار ناخرسند] خرسند خواهد شد، زیرا برای تن و روان بسیار سودمندتر [است]. ( گشتاسب و حاجی پور، 1398 )
ترجمه ی انگلیسی: and every day, just at daybreak raise two spoonfuls to the mouth, with trust in God and add the proper amount of water and consume it. Then you will be happy without entertaining doubt, which is profitable for body and soul. ( Ichaporia, 2001, pp. 755 - 756 )
منابع:
A Concise Pahlavi Dictionary by D. N Mackenzie
Parsig Database

داکیده | بنگرید به ( داک ) در واژه نامه دهخدا.
متکی. [ م َ ] شیرین بیان ، که به فارسی مَهْک گفته می شود.
گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می کند. در بیشتر مناطق یزد به آن [مَتک] و مناطق کرمان به آن [مُتکی] و در شهرستان بهاباد به آن [مَتکی] می گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه ی متکی ، مصرف دارویی دارد ریشهٔ خشک ساییدهٔ گیاه خلط آوری مؤثر است و از زمان های باستان به این منظور مورد استفاده بوده است.
در طب سنتی از این گیاه برای درمان اسپاسم عضلات و تورم، برونشیت، روماتیسم و ورم مفاصل استفاده می شود.
امروزه نیز عصارهٔ شیرین بیان یکی از اجزاء ترکیبی شربت سرفه به شمار می رود. این ماده به شکل طبیعی اش، در درمان زخمهای دهان و دستگاه گوارشی مفید است. شیرین بیان همچنین مدر ( ادرارآور ) و ملیّن است و می توان آن را به عنوان عامل ضدویروس موضعی به کار برد. مهم ترین خاصیت شیرین بیان، تأثیر بر دستگاه گوارش است. این گیاه درمان کننده ورم و زخم معده و اثنی عشر است . همچنین برای درمان سوءهاضمه و از بین بردن نفخ شکم مفید است.
مصرف بی رویهٔ شیرین بیان ( در صورت مصرف بیش از ۲۰ گرم در روز ) ممنوع اعلام گردیده است. کاهش پتاسیم خون و بالا رفتن فشار خون از عوارض مصرف زیاد آن می باشد.

وابسته
متکی بودن یعنی به یک شخصی اعتماد کردن تکیه کردن باور کردن وغیره. . .

بپرس